تِلْكَ الرُّسُلُ ۹۳ اَلٌبَقَرَة

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾

اللّه تعالی دوست است مومنان را ، بیرون می آرد ایشانرا از تاریکی ها (شک ها) بسوی روشنی (به یقین) و آنانکه کافر اند دوستان ایشان شیطانان است ، بیرون می آرند ایشانرا از روشنی بسوی تاریکی ها آن کسان اهل آتش اند ایشان در آنجا همیشه اند ﴿۲۵۷﴾
آیا ندیدی به سوی کسی که مخاصمه کرد با ابراهیم علیه السلام در باره پروردگارش از این سبب که داد اللّه تعالی او را پادشاهی چون گفت ابراهیم علیه السلام: پروردگار من آن ذاتیست که زنده می گرداند و می میراند ، او گفت: من زنده می کنم و می میرانم - گفت ابراهیم علیه السلام پس هرآئینه اللّه تعالی می آرد آفتاب را از مشرق پس بیاور تو آنرا از مغرب ، پس حیران ماند آن کسی که کفر کرده بود و اللّّّه تعالی نشان نمی دهد (دلیل را) برای قوم ظالمان (عنادیان) ﴿۲۵۸﴾

[۲۵۷] در آیت گذشته به دو نوع مردم اشاره بود پس در این آیت احوال هردو بیان می گردد - مراد از (الظُّلُمَاتِ) تاریکی های دینی است مانند شرک ، کفر ، بدعات ، شک ها وغیره - مراد از (النُّورِ) روشنای دین است مانند توحید ، ایمان ، سنت ، یقین وغیره (يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ) این درباره آن یکی است که قبل در کفر و شرک بود و ایمان اورده است یا مراد از اخراج در امان نگه داشتن است - همچنان مراد از (يُخْرِجُونَهُمْ) مرتدین اند یا مراد از آن دعوت دادن است به وسوسه و تلبیس
[۲۵۸] این واقعه برای نوع دوم مثال است که نمرود به ضد خود محکم بود - طاغوت همراه آن بود - از این سبب به دعوت ابراهیم علیه السلام از تاریکی بیرون نه شد ، نمرود این دعوی کرده بود که در دنیا تصرف کننده من هستم احیاء و اماتت در اختیار من است و ابراهیم علیه السلام دعویٰ کرد که تصرف زندگی و مرگ نزد اللّه تعالی است پس ابراهیم علیه السلام دلیل را پیش کرد اگر تصرف تو باشد در آفتاب برعکس تصرف کن پس خاموش و حیران گردید - او این دعویٰ را نمی توانست که افتاب را از مشرق من طلوع می دهم زیراکه در آن زمان از این مردم کلان موجود بودند و آنها به پنهان و اشکار تکذیب ویرا می کردند -
فایده: (فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي) این دلیل است در رد قول نمرود که او به أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ دعویٰ تصرف کرد پس جواب داده شد که تو در آفتاب تصرف محسوسی نمی توانی پس تصرف زندگی و مرگ معنوی را چطور خواهد توانستی؟ در این انتقال از یک دلیل به دلیل دیگری نیست زیرا او خلاف از قواعد مناظره است -