تِلْكَ الرُّسُلُ ۹۵ اَلٌبَقَرَة

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۱﴾ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۶۲﴾

و وقتی که گفت ابراهیم علیه السلام ای پرودگار من بنما مرا چگونه زنده می گردانی مردگان را؟ گفت اللّه تعالیٰ آیا یقین نداری؟ گفت بلی یقین دارم ، لیکن میخواهم که استوار گردد دل من ، (گفت اللّه تعالیٰ) پس بگیر چهارتن از پرندگان را پس ریزه کن آنهارا (و مخلوط گردان) با خود پس بگذار بر هر کوه یک پاره ایشان را ، پس بخواه ایشان را می آیند نزد تو شتابان و بدان که هرآئينه اللّه تعالیٰ غالب با حکمت است ﴿۲۶۰﴾
مثال آنانکه که خرچ می کنند اموال شانرا در ودراه اللّه تعالیٰ مثال یکدانه ایست که برویاند هفت خوشه هارا در هر خوشه صد دانه باشد - و اللّه تعالیٰ زیاد می سازد برای کسی که خواهد و اللّه تعالیٰ بسیار صاحب فضل است داناست بر هرچیز ﴿۲۶۱﴾
کسانیکه خرچ می کنند مال های شانرا در راه اللّه تعالیٰ و از پی نمی آرند آن چیزی را که صدقه کرده اند منتی و نه آزاری - مر اوراست ثواب ایشان نزد پروردگار شان و نیست هیچ ترسی بر ایشان و نه ایشان غمگین میشوند ﴿۲۶۲﴾

[۲۶۰] این واقعه سوم است برای حال اهل ایمان که جواب سوال ابراهیم علیه السلام را داد - و اطمینان برایش حاصل شد - در این هم مطلب سوال و جواب همان است که قبلاً گذشت - شک ابراهیم علیه السلام نه بود - لیکن بعد از علم الیقین طلب عین الیقین (مشاهده) را کرد برای ازدیاد تسلی - در آیت اشاره است که چهار طبایع مختلفه زنده جدا جدا شود اللّه تعالیٰ به یکجا کردن آن قدرت دارد - همین گونه که اجزا مرده ها با یکدیگر خلط ملط شوند باز هم اللّه تعالیٰ به جمع کردن و زنده کردن آن قادر است -
[۲۶۱] ازاین آیت الی (۲۷۴) باب دوم است در این چهار مثال است - و پنج شرط برای قبول انفاق فی سبیل اللّه و هفت قول ضروری است - در این آیت مثال اول است برای آن کسی که در راه اللّه تعالیٰ خرچ می کند مطلب این است که در خرچ کردن مال برای جهاد ثواب از هفت صد شروع می شود و برای زیاد حدی نیست مثال دانه را از سبب داد که فایده غله زیاد است وعام است به تمام زنده سر فایده آن می رسد - همین گونه فایده جاری نگه داشتن جهاد و دعوت به تمام مردم شامل است و آن فایده مجموعی نیز است - زیرا مثال آنرا به خوشه داد - و انفرادی نیز است و مثال جدا جدا دانه را داد - همین گونه دانه در سبز شدن به آب ، کود و زمین احتیاج دارد همین گونه انفاق بالای این گونه داعی طالب علم به کار است که به قرآن و سنت تربیه می گردد از آن جماعت کم فایده می گیرند بعد آنها در دنیا تقسیم می گردند و از هر کدام فایده دینی پخش می گردد -
[۲۶۲] در این آیت دو شرط سلبی (نفی شونده) را بیان کرد که (مَنًّا) من (منت)نه باشد و اذی (آزار) نه باشد زیرا که به این هردو کار به اخلاص نقصان می رسد و اخلاص شرط است - در مًن و اذی فرق این است که برای کسی صدقه بدهد برای آن کس و دیگران ذکر می کند این مًن است وکه بالای آن بزرگی می کند و از آن خدمت می گیرد این اذی است -