وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۰۱ هود

إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۵۴﴾ مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ ﴿۵۵﴾ إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۶﴾ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ﴿۵۷﴾

نمی گوئیم مگر این سخن را که رسانیده به تو بعضی مددگاران ما ضرر (مرض دماغ) گفت او هرآئینه من گواه میسازم اللّه تعالٰی را و شما گواه باشید هرآئینه من بیزارم از آنچه شما انباز میگیرید ﴿ ۵۴ ﴾
به جز اللّه تعالٰی پس نیرنگ کنید در حق من همه پس مهلت مدهید مرا ﴿ ۵۵ ﴾
هرآئینه من سپردم خود را بر اللّه تعالٰی پروردگار من و پروردگار شما نیست هیچ جنبنده مگر او اللّه تعالٰی گیرنده است موی پیشانی اورا هرآئینه پروردگار من بر راه راست است ﴿ ۵۶ ﴾
پس اگر رو میگردانید (پس بر من هیچ گناه نیست) زیرا که رسانده ام به شما آنچه را که فرستاده شده ام همراه آن بسوی شما و خواهد آورد بعد از من پروردگار من قومی دیگر بجز از شما و زیان نتوانید رسانید او را چیزی هرآئینه پروردگار من بر هر چیز نگهبان است ﴿ ۵۷ ﴾

[۵۴] این نیز بیان جهل و عناد ایشانست و وجه ایمان نیاوردن است یعنی دماغ شما خراب شده است این کلمه شرک است که نسبت ضرر کردن را به غیراللّه عقیده دارند - و این طریقه جاهلان حالا نیز است که به موحد میگویند که برای تو اولیاء (معبودان ما) ضرر رسانده است و دماغ تو را خراب کرده است (قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ) بیان شجاعت هود علیه السلام است و استقامت بر توحید است (بَرِيءٌ) براءة عام است عبادت نه کردن و از جانب (معبودان) ایشان عقیده ضرر نه رساندن داشتن -
[۵۵] در این نیز بیان صداقت و استقامت اوست (مِنْ دُونِهِ) را جدا برای تاکید آورده است یعنی با اللّه تعالٰی شریکان شده نمی توانند با وجود آنکه از اللّه تعالٰی پایانتر و عاجز اند پس چگونه شریکان شوند (فَكِيدُونِي) این مانند قول نوح علیه السلام در آیت (۷۱) سوره یونس است -
[۵۶] این دلیل ماقبل است یعنی توکل بر اللّه تعالٰی مستلزم برائت است از هر شرک این علت دوم است برای توکل کردن بر اللّه تعالٰی و مقصد اینست که هرچیز در قبضه و تصرف اللّه تعالٰی است پس بدون اراده اللّه تعالٰی آنها هیچ ضرر رسانده نمیتوانند (بِنَاصِيَتِهَا) ناصیة: آن موی است که در حصه پیش سر میباشد و در محاوره عرب گرفتن ناصیة کنایه است از قبض کردن و ذلیل کردن - یک مطلب جمله سوم آنست که اللّه تعالٰی قایم بر عدل و انصاف است (مراد از صراط مستقیم عدل است) از این وجه اللّه تعالٰی موحدین را از نیرنگ مشرکان محفوظ میدارد مطلب دوم آنست که اللّه تعالٰی هدایت به راه راست میکند (راه توحید) علی به معنی الی است از این سبب او موحد را از ذلت محفوظ میدارد -
[۵۷] در این آیت بیان دفع عذر قوم است که نه گویند که ما از حق خبر نبودیم (فَإِنْ تَوَلَّوْا) جزا آن پنهان است یعنی من مقصر نیستم زیرا که من بر شما حجت را قایم کرده ام (فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ) علت جزا است (وَيَسْتَخْلِفُ) این معطوف بر لفظ پنهان است یعنی فیهلککم (اللّه تعالٰی شما را هلاک میسازد) واین تخویف دنیوی است (حَفِيظٌ) یعنی حفاظت کننده هر عمل شما است اگر خورد باشد یا بزرگ باشد -