وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۶۳ فاطر

هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا ﴿۳۹﴾ قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَيِّنَتٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا ﴿۴۰﴾ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۱﴾

خاص اللّه تعالٰی ذاتی است آنکه گردانیده شما را یکی بعد دیگری جانشین در زمین پس هر که کافر شود پس بر او است سزای کفر او و نمی افزاید کافران را کفر ایشان نزد پروردگار ایشان مگر عضب را و نمی افزاید کافران را کفر ایشان مگر زیان ﴿۳۹﴾
بگو آیا میدانید در باره شریکان خود آنهای که میخوانید بجز اللّه تعالٰی بنمائید مرا چه چیز آفریده اند از زمین آیا ایشانرا هست شرکت در آسمانها یا داده ایم به ایشان کتابی پس ایشان به دلیل اشکار اند از آن کتاب بلکه وعده نمی دهند ظالمان بعض ایشان بعضی را مگر از روی فریب ﴿۴۰﴾
هرآئينه اللّه تعالٰی نگه میدارد آسمانها و زمین را از جنبیدن از جای خود و اگر بجنبند نگه نمیدارد آنها را هیچ کس بعد از جنبیدن هرآئينه اللّه تعالٰی است بردبار آمرزگار ﴿۴۱﴾

[۳۹] این دلیل عقلی دوازدهم است یعنی چون اللّه تعال عالم بر هر چیز است از این سبب شما را موافق استعداد شما خلافت داده است (خَلَائِفَ) یکی بعد دیگری آباد کننده زمین یا امت های بعدی خلیفه های امت های پیشین اند خَلِیٌفَه کسی است که نائب دیگری باشد در پیش بردن کار آن و چون اللّه تعالٰی محتاج به نائب نیست از این سبب ابوبکر رضی اللّه عنه لفظ یا خلیفة اللّه را بد دانسته است و خلیفة رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم را پسندیده است واین در تفسیر قرطبی ذکر است (وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ) یعنی به آنقدر که در کفر پیش میرود به همانقدر عضب اللّه تعالٰی بر او زیاده میگردد و از سبب غضب الهی خسران و زیان این کافر زیاده میگردد که سرمایه عمر آن بیهوده خرچ میگردد -
[۴۰] در این آیت زجر به مشرکین است (که در آیت پیش به من کفر ذکر شدند) و طلب دلیل بر شرک است اولی دلیل عقلی سفلی دوم دلیل عقلی علوی سوم دلیل نقلی و وحی از کتاب نازل شده (بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ) یعنی دلایل نیست بلکه محض تقلید است این خوردان بدون دلیل به پیروی گمراهان کلان اند و گمراهان (مشرکان) ایشان را فریب میدهند سخن باطل را برایش حق جلوه میدهد شرک را برایش توحید و بدعت را برایش سنت جلوه میدهد -
[۴۱] این دلیلی عقلی سیزدهم است چون عجز و ضعف معبودان من دون اللّه بیان شد حالا اللّه تعالٰی عظمت شان خود را بیان میکند (إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا) یعنی از سبب گناهان مخلوق قریب است که آسمانها و زمین زائل شوند لیکن اللّه تعالٰی حلیم است عذاب را از مخلوق (که مستحق عذاب اند) به تعویق می آندازد -