وَمَا لِيَ ۱۱۱۲ ص

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾ إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿۶۶﴾ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۷۰﴾

و گویند چیست ما را که نمی بینیم مردانی را که ما می شمردیم ایشانرا از اهل شر ﴿۶۲﴾
آیا گرفته بودیم ایشانرا مسخره شده یا کج است از ایشان چشم های ما ﴿۶۳﴾
به درستیکه این سخن واقعی است مخاصمه اهل آتش است ﴿۶۴﴾
بگو هرآئينه من ترساننده شمایم و نیست هیچ قابل پرستش بجز اللّه تعالٰی که یگانه است غالب است ﴿۶۵﴾
پروردگار آسمانها و زمین است و میان این هر دو غالب است آمرزگار است ﴿۶۶﴾
تو بگو این خبر دارای شان بزرگ است ﴿۶۷﴾
شما از آن روی گرداننده اید ﴿۶۸﴾
نیست مرا هیچ علمی به مجلس بالاتر آنوقت که باهم گفت و شنید میکردند ﴿۶۹﴾
وحی نمی شود به من مگر از این سبب که من ترساننده اشکارم ﴿۷۰﴾

[۶۶،۶۵] این دعوی توحید است تفریع است بر بیان ماقبل و این متعلق به ابتداء سوره است به ذکر صدق رسول و توحید و برای اثبات توحید پنج اسماء الٰهیه را ذکر کرده است -
[۶۸،۶۷] این بیان شان مسئله توحید است و به همراه آن زجر به اعراض کنندگان است -
[۶۹] از این آیت الی اخیر باب سوم است در این صدق رسول را بیان میکند به نفی علم غیب از آن - باز ذکر ابتلاء بر ملائیک و ابلیس است به امر سجود به آدم علیه السلام و در اخیر صدق رسول و قرآن را ذکر میکند برای موافقت به اول سوره - در این (۶۹) صدق رسول را ذکر میکند برای رد بر معرضین که در آیت گذشته برای ایشان زجر بود حاصل اینکه شما به کدام سبب اعراض میکنید حال این است که این پیغمبر به علم خود این سخنها را نگفته است بلکه به ذریعه وحی برایش خبر داده شده است - در تفسیر این آیت مشهور دو قول است - قول اولی این است که مراد از (بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى) ملائک اند و مراد از اختصام بحث کردن ملائک و اللّه تعالٰی است در باره استخلاف آدم علیه السلام و در سجده که در سوره بقره ذکر شده است - اختصام صرف به سوال و جواب گفته میشود به جدال خاص نیست قول دوم حدیث است به روایت عبدالرحمن بن عائِش که ترمذی و حاکم و تفسیر خازن و قرطبی وغیره نیز اینجا ذکر کرده است و اختصام در کفارات و رفع درجات است لیکن قول اول صحیح است از سببی که بعد از آن ذکر آمدنی است به (إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ) دوم اینکه این حدیث ثابت نیست تفصیل آن در تفسیر خازن است -
[۷۰] در این سبب علم نبی صل اللّه وعلیه وسلم را ذکر میکند که آن وحی است و علم که محتاج سبب باشد به آن شرعاً علم غیب گفته شده نمی تواند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>