حم ۱۲۷۶ الذَّارِيَاتِ

فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۷﴾ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۲۸﴾ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿۲۹﴾ قَالُوا كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۳۰﴾

پس نزدیک ساخت آنرا به ایشان گفت آیا شما خوراک نمی کنید ﴿۲۷﴾
پس در دل پنهان نگهداشت از ایشان ترسی ایشان گفتند مترس و مژده دادند او را به پسر دانا ﴿۲۸﴾
پس روبرو شد زن او به گروه ملائک پس با دست زد روی خود را و گفت من پیر زن نازایم ﴿۲۹﴾
گفتند همچنین خواهد بودی گفت پروردگار تو هرآئينه اوست باحکمت دانا بر هر چیز ﴿۳۰﴾

[۲۸] (فَأَوْجَسَ) این حال دل است یعنی در دل آن ترس آمد (سوال) ملائک که بر سخن های دل علم ندارند پس چگونه ایشان دانستند؟ یک جواب این است که ابراهیم علیه السلام برای ایشان گفت آنا منکم وجلون حجر (۵۲) و دوم اینکه از علامات نیز به فراست معلوم میگردد -
[۲۹] معلوم شد که بی بی صاحبه در پشت پرده برای خدمت ایستاد بود به این فکر که این مهمانان مردمان اجنبی اند چون بشارت را شنید و دانست که اینان ملائک اند باز روبرو شد و مانند این از سوره هود (۷۱) نیز اشکار میگردد که او در پشت پرده ایستاد بود و مژده هلاکت قوم لوط را شنید خوش شد باز بعد بشارت ابراهیم علیه السلام این ملائک به این بی بی نیز بشارت دادند باز روبرو آمد به بسیار تعجب کردن (فِي صَرَّةٍ) یک معنی آن فریاد کردن بی اختیار است از سبب تعجب کردن معنی دیگر جماعت است پس معنی این است که به جماعت ملائک روبرو آمد (فَصَكَّتْ وَجْهَهَا) این نیز در هنگام تعجت کردن عادت زنان است صکَّة، با چیزی پهن زدن ، مراد از آن انگشت پهن یا کف دست است و مراد از وجه یکطرف روی است یا پیشانی است (عَقِيمٌ ) آنقدر عمری که یک زن عادتاً از آوردن فرزند عاجز گردد به آن عقیم گفته میشود وهمچنین که از ابتداء فرزند نشده باشد تا مرگ به آن نیز عقیم گفته میشود مانند سوره شوریٰ (۵۰) -
[۳۰] این تسلیت برای تعجب آن بی بی است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>