لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۲۱ المائدة

قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ ﴿۲۲﴾ قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۳﴾ قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿۲۴﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۵﴾

گفتند آنها: ای موسیٰ علیه السلام بدرستیکه در آن قوم زور آورانند و یقیناً ما هرگز داخل نه شویم به آن تا آنکه ایشان بیرون آیند از آن ، پس اگر ایشان بیرون شوند از آنجا پس یقیناً ما داخل می شویم﴿۲۲﴾
گفتند دو مرد از ایشان ، که می ترسیدند از اللّه انعام کرده بود اللّه تعالی بر ایشان درآئید بر ایشان به دروازه و چون درآئید پس یقیناً شما غالب هستید و خاص بر اللّه تعالی توکل کنید اگر هستید موُمنان ﴿۲۳﴾
گفتند ائ موسی علیه السلام: یقیناً ما هرگز داخل نمی شویم به این زمین هیچگاه مادامیکه ایشان در آنجایند پس برو تو و پروردگار تو پس جنگ کنید هردو ما اینجا از نشسته گانیم ﴿۲۴﴾
گفت موسیٰ علیه السلام: ائ پروردگار من یقیناً من اختیار ندارم مگر بر خود و برادر خود پس فیصله کن میان ما و میان قوم نافرمان ﴿۲۵﴾

[۲۲] در این خباثت ، نقض عهد و بزدلی آنها را ذکر میکند (قَالُوا) ده نفر از نقیبان این طور گفتند و همه بنی اسرائیل در تقلید آنان این طور گفتند پس آنها در مقابله قول نبی قول شخص دیگر را گرفتند (جَبَّارِينَ) جبار به آن کسی گفته می شود که مردم را به زور بر مقصد خود بر می گرداند پس این به معنی اجبار با بودن اکراه ماخوذ است ، یا از جبر ماخوذ است به معنی اصلاح کردن ولی استعمال می شود در باره آن کسی که نفع را به خود می کشاند اگر به حق باشد یا باطل باشد زجاج گفته است که جبار در مورد انسان ها به سرکش گفته می شود (وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا) اول سبب را ذکر کرد و این مسبب آن است یعنی عدم دخول را بر عذر بنا کرد معلوم شد که از قتال صریح انکار نه کرده اند -
[۲۳](رَجُلَانِ) ایشان مشهور اند به یوشع و کالب (يَخَافُونَ) از جماعت آن کسانی بودند که از جبابره می ترسیدند ، یا آن کسانی که می ترسند از مخالفت کردن امر اللّه تعالی (أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا) یعنی آنان از دیگر همراهان خود به این وصف جدا بودند که اللّه تعالی بر آنها انعام خاص کرده بود که آن توفیق و صبر و یقین بود ، بعضی گفته اند که مراد از آن نبوت است که برای ایشان بعد از موسیٰ علیه السلام داده شده بود (الْبَابَ) یعنی شهر آنها یک دروازه داشت که به داخل شدن از آن بالای آنها رعب می آید (وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا) این ذکر سبب حاصل کردن غلبه است یعنی ایمان با توکل کردن خاص بر اللّه تعالی -
[۲۴] این ذکر خباثت بنی اسرائیل است که در آن با انکار کردن بی عزتی اللّه تعالی و موسی علیه السلام را نیز آنها کردند و بنی اسرائیل در اینجا عمل بر قول دو اشخاص صالح را ترک کردند و به کثرت طرف دیگر اعتبار کردند (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ) این قول ایشان به طریقه بی پرواهی وتوهین رب است یا این قول مشبّهین است (قرطبی) پس ایشان به سبب آن کافر شدند ، امام بخاری و امام مسلم حدیث مقداد بن عمرو رضی اللّه وعنه را آورده اند که نبی صل اللّه وعلیه وسلم در روز بدر ترغیب قتال فی سبیل اللّه را داد پس مقداد گفت که ما آن سخن را برای تو نمی گوئیم آن سخنی که بنی اسرائیل به موسیٰ علیه السلام گفته بودند که (فاذهب انت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون) لیکن ما می گوئیم که تو برو که به هر طرف میروی و ما با تو همراه هستیم -
[۲۵] این دعا شر موسیٰ علیه السلام است بر این قوم و این اثر بد ترک کردن جهاد فرض شده است (لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي) (سوال) ملکیت رقبی انسان که بر جان خود نیز نیست ، خود را فروخته نمی تواند ، خود را قتل کرده نمی تواند؟ (جواب) مراد از این صرف تصرف ظاهری است (وَأَخِي) (سوال) انسان که در برادر خود تصرف کرده نمی تواند؟ (جواب) مراد از این ملک اطاعت کردن است (فَافْرُقْ) مراد از آن جدا بودن در آخرت است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>