يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۵﴾
ائ مومنان: بترسید از اللّّه تعالی ، و بطلبید خاص بسوی اللّّه تعالی تقرب و جهاد کنید در راه اللّّه تعالی تا شما کامیاب شوید ﴿۳۵﴾
[۳۵] ربط به آیت پیش این است که در آیت پیش خباثات بنی اسرائیل قولی و عملی ذکر شدند حالا برای مومنان بسوی تقویٰ خطاب میکند مراد از تقویٰ این است که این خباثاتی که ذکر شد از آن خود را نگه دارید (اتَّقُوا اللَّهَ) احکام شریعت به دو نوع است یکی منهیات از آن خود را نگه داشتن دوم مامورات که امتثال و عمل کردن به آن به کار است همچنین احکام شرعیه دو حالت دارد یکی خود بر آن عمل کردن دوم مردم دیگر را دعوت دادن ، پس در ترک منهیات اشاره است در اتقواللّه و این معنی را ابن کثیر خازن و غیره ذکر کرده است و به عمل بر مامورات اشاره است در وابتغوالیه الوسیلة -
این مشتمل بر چند بحث است -
بحث اول در معنی لغوی و اصطلاح آن:
امام راغب در مفردات القرآن گفته است که وسیله (التوصل الی الشَّیٔ برغبة) رسیدن به یک چیزی با علاقه (محبت) ـ و ابن منظور در لسان العرب گفته است وسیله به منزلت ، درجه ، رغبت و وصلة گفته می شود - و واسل رغبت کننده در شعر است (اَلاَ کُلَّ ذِی رای ءٍ الٰی اللّّه واسلٌ) و وسیله در اصطلاح شریعت امام راغب گفته است (مَرَا عاَةُسَبِیْلِهِ بِلْعِلْمِِ وَالْعِبَادَةِ و تَحَرِّیُ مَکَارِمِِ الشَّرِیْعَةِ) (مفردات) (لحاظ کردن راه اللّه تعالی به همراه علم و عبادت و کوشش کردن در کارهای خوب شریعت) -
بحث دوم:
توسل و الفاظ متقارب به آن: استغاثه به طلب غوث گفته می شود و غوث به ازاله سختی گفته می شود ، استنصار به طلب نصرت گفته می شود پس استغاثه و استنصار با مخلوق در آن چیزهای که در توان مخلوق باشد آنها بغیر خلاف جایز است مانند در این آیت (فَاستَغَثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ) و ( مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ) و کدام کار که مخلوق بر آن قدرت ندارد در آن استغاثه و استنصار به اللّه تعالی خاص است مانند (إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ) (انفال) (مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ ۚ) (انفال) -
و استعانت طلب عون (مدد) است در این همین تفصیل است -
و استمداد در آن همین تفصیل است -
و استشفاع وقتی که در توان بنده با شد مانند برای دیگری دعا خواستن یا در آخرت به اذن اللّه تعالی شفاعت کردن درست است از این سبب صفت نبی صل اللّه وعلیه وسلم شافع شفیع المشفع آمده است و این مراد است در آن حدیث که در روایت ابوداؤد است که یک شخص به نبی صل اللّه وعلیه وسلم گفت (اِنَّانَسْتَشْفِعُ بِاللّهِ عَلَیْکَ وَ نَسْتَشْفِعُ بِکَ عَلَی اللّهِ فَقَالَ شَأْنُ اللّهِ اَعْظَمُ مِنْ ذَالِکَ اِنَّهُ لَایُسْتَشْفَعُ بِهَ عَلٰی اَحَدٍ مِّنْ خَلْقِهِ) (که شفاعت طلب می کنیم با اللّه تعالی بر تو و شفاعت طلب می کنیم به توسط تو بر اللّه تعالی پس او فرمود شان اللّه تعالی بسیار بلند است از این یقیناً به توسط او شفاعت طلب شده نمی تواند بر هیچ کسی از مخلوق) پس در اینجا شفاعت بالاذن مراد است و آن که استشفاع بالمخلوق است مانند آن مردمی که می گقتند هٰؤُلاَءِ شُفَعَا ءُنَاعِنْدَاللّهِ پس او شفاعت شرکیه است -