وَإِذَا سَمِعُوا ۲۸۲ الأنعام

وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾ قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾

و بگذار کسانی را که گرفتند دین خود را بازی و لهو و فریفت ایشانرا زندگانی دنیا و بیان کن قرآن را تا گرفتار نشود یک نفس از سبب عمل خود نیست او را به جز اللّه تعالٰی هیچ دوست و نجات دهنده و نه سفارشی و اگر فدیه دهند هر فدیه ای که بتواند گرفته نمیشود از او این کسان آنهای اند که گرفتار شدند به سبب عمل خود ایشان راست آشامیدنی از آب جوشان و عذاب درد دهنده به سبب آنکه کفر میکنند ﴿۷۰﴾
بگو ایا بخوانیم بجز از اللّه تعالٰی کسی را که نه نفع دهد ما را نه زیان و باز گردانیده شویم بر پاشنهای خود بعد از آنکه هدایت کرده ما را اللّه تعالٰی مانند کسی که بی راه کرده باشند او را شیطان در زمین متحیر مانده مر او را یارانند که می خوانندش بسوی راه راست که بیا بسوی ما بگو هدایت اللّه تعالٰی همان است دین صحیح و حکم شده برای ما که اخلاص کنیم به رب العالمین ﴿۷۱﴾

[۷۰] این ادب دیگر در باره مردم نوع دوم است که دین را لهو و لعب دانسته است واین آیت نیز به ادب پیش متعلق است که با این مردم قطع تعلق کن و بازترس اخروی است (اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا) یک معنی این است که بر دین توحید وسنت تمسخر می کند وبی کاره میداند به مثال بازی و مشغول شدن چنانچه کمونست می گویند که این دین صرف به مثال افیون است - معنی دوم این است از آنچه که بازی است از آن دین ساخته است مانند عرس ها بر قبور اولیاء یا قوالی و رقص کردن که بعضی متصوفین و ملنگ ها به آن دین گفته اند - معنی سوم این است که لهو و لعب دنیا است یعنی دین را برای دنیا ذریعه قرارداده است مال و جاه دنیا را بر آن حاصل می کند مانند بعضی سیاسیون این زمانه که به نام قرآن و اسلام خودرا به کرسی میرسانند وباز پرسان دین را نمی کنند - همچنان اجرتی ها که خواندن قرآن و کار دین را به نیت حاصل کردن دنیا می کنند توضیح سوم بهتر است (که دین را برای دنیا ذریعه قرار داده است) از این سبب بعد از آن (غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا) را ذکر کرده است (وَذَكِّرْ بِهِ) ضمیر به قرآن راجع است ودراین اشاره است که در ذکر ترک دعوت مراد نیست بلکه بی پروا شدن وانتظار عذاب ایشان مراد است (أَنْ تُبْسَلَ) در معنی آن تعبیرات مختلف است (۱) حبس ، بندشدن ، احاطه کردن ، کرشدن (۲) فصیحت شرمیدن ، وکلام در اصل کراهیة یا لئلا تبسل است (شَفِيعٌ) این به کافر مشرک خاص است یا مراد اینکه بغیر اذن اللّه تعالی سفارشی نمی باشد پس عام است -
[۷۱] این نتیجه دلایل پیش است ورد بر شرک فی الدعا است وبا این دیگر اداب و طریقه تعلیم را ذکر میکند وجواب سوال است که اگر مشرکین دنیاپرست بگویند که دنیا پرستی کسی را نقصان میدهد که بغیر اللّه تعالی ولی و شفیع آن نباشد (موحد باشد) پس بیایید بغیر اللّه تعالی ولی و شفیع بگیرید وبه او یا مدد بگویید پس کامیاب خواهید شد جواب آن در این ایت است که از ما ولی و سفارشی مراد است (وَنُرَدُّ عَلَى) این عطف مسبب بر سبب است یعنی دعا غیراللّه سبب ارتداد است (كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ) این حالت است که شویم دراین حالت ما مشابه به ایشان (اسْتَهْوَتْهُ) از هویة ماخوذ است به معنی گودال یعنی که انداخته باشند شیطانان اورا در گودال یا از هویٰ ماخوذ است به معنی خواهش است یعنی گردانیده باشند شیطانان اورا تابع خواهشات خود وبخاری می گوید اورا گمراه کرده باشد شیطانان (حَيْرَانَ) حالت است یعنی چنان متحیر می باشد که راه صحیح را شناخته نمی تواند (لَهُ أَصْحَابٌ) یعنی سخن یاران را نیز قبول نمیکند حاصل مثال این است که یک شخص با دوستان خود بیرون رفته باشد پس جنیات و شیطانان راه آنرا گم کنند پس دوستان شان اور براه صحیح می خوانند و شیطانان مغشوش می کنند راه اورا پس به راه صحیح امده نمیتواند همچنان کسانی که اللّه تعالی را ولی وشفیع میدانند ودر حاجات به او یامدد میگویند پس دیگر موحدین به توحید دعوت میدهند لیکن پیران و ملایان گمراه بر دماغ آن قبضه کرده اند پس او به سخنان توحید نیز گوش نمیدهد (قُلْ) جواب سوال است - سوال اینکه مشرک می گوید که راه من راه هدایت است دیگر راه را قبول ندارم جواب این است (قُلْ إِنَّ هُدَى اه - وَأُمِرْنَا) این نیز جواب دعوی آنان است آنان می گویند پیران ما برای ما این را را نشان داده است ما تابع ایشان هستیم جواب داده شد (وَأُمِرْنَا) -