وَإِذَا سَمِعُوا ۲۸۳ الأنعام

وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۷۳﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۷۴﴾ وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿۷۵﴾

و حکم شده است که برپا دارید نماز را و بترسید از او و خاص بسوی او شما جمع کرده میشوید ﴿۷۲﴾
و خاص اللّه تعالٰی او ذاتیست که بیافرید آسمانها و زمین را برای اشکار کردن حق (و اختیار دارد) آن روزیکه که بفرماید شو پس میشود سخن او راست است مر او راست پادشاهی روزیکه دمیده شود در صور (او) داننده پنهان و اشکار است و او باحکمت اگاه است ﴿۷۳﴾
و وقتیکه گفت ابراهیم علیه السلام به پدر خود (نامش) آزر بود آیا میدانی تو بتان را (به جز از اللّه تعالٰی) حاجت بر آورنده هرآئینه من میبینم ترا و قوم ترا در گمراهی اشکار ﴿۷۴﴾
و چنین نشان دادیم به ابراهیم علیه السلام (دلایل) پادشاهی آسمانها و زمین (که به آن دلیل بگیرد) و تا شود از یقین کنندگان ﴿۷۵﴾

[۷۲] این ذکر حق اللّه است با توحید این ربط است بر لنسلم با تاویل یعنی ولنقیم الصلوة یا امرنا ان اسلموا وان اقیموا الصلوة این نیز فرق عملی در بین فریقین است یعنی اصحاب توحید امر میکنند و همچنان مامور اند به اقامة الصلوة وبه تقویٰ و به عقیده حشر و دعا کنندگان به غیراللّه ایشان حقوق اللّه را ادا نمی کنند -
[۷۳] این دلیل دیگر توحید است که آفریدن دنیا و نابود کردن دنیا هر دو در اختیار اللّه تعالٰی است کارساز نیز است و غیب دان نیز است (وَهُوَ الَّذِي) ربط است بر (وهوالذی الیه تحشرون) (بِالْحَقِّ) سمعانی گفته است که به معنی اظهار حق است (یعنی دلیل توحید) یا به معنی کلام حق است (شربینی) و این دلیل است که کلام اللّه تعالٰی مخلوق نیست بلکه سبب خلق است (وَيَوْمَ) ربط است به السموات اه (یعنی مقدر کرده است روز قیامت را) یا لفظ اذکر پنهان مراد است (كُنْ فَيَكُونُ) مراد میمیراندن و سپس زنده کردن مردم است به لفظ کن (يُنْفَخُ فِي الصُّورِ) نفخ فی الصور در قرآن ده بار ذکر است و این آیت اولی آن است چون این سوره برای تفصیل عقیده است بنابراین برای بار اول این مسئله را در این ذکر کرد و نفخ فی الصور در نزد اهل تحقیق دو بار است اولی برای فنا دومی برای بعث بعدالموت و در این برای هردو عام است - صور در اصل به قرن (شاخ) گفته میشود و مراد آن قرن (توله) است که اسرافیل علیه السلام در آن به حکم اللّه تعالٰی می دمد برای فنا مخلوق باز برای زندگی دوباره -
[۷۴] از این آیت الی آیت (۹۰) باب چهارم است در این دلایل نقلی از ابراهیم علیه السلام است به تفصیل و از هفده (۱۷) انبیاء علیه السلام به اجمال یعنی مسئله یگانگی اللّه تعالٰی چنانچه به دلایل عقلی ثابت است همچنین از زبان ابراهیم علیه السلام و دیگر انبیاء علیه السلام نیز ثابت است و مشرکین مکه دعویٰ میکردند که ما به دین ابراهیم علیه السلام هستیم پس دین ابراهیم علیه السلام بیان شد (أَصْنَامًا) اشکال ستاره ها و اشکال بندگان نیک را ساخته بودند و ارواح آنرا مددگار می دانستند - اصنام جمع صنم است ابن جریر گفته است هر آن شکل که از چوب یا سنگ وغیره ساخته شود که به شکل انسان یا چیز دیگر باشد و به آن شکل نیز گفته میشود که بر دیوال وغیره به شکل انسان وغیره ساخته شود وبه هر معبود غیراللّه گفته میشود (لِأَبِيهِ آزَرَ) ظاهر قرآن دلیل است که ازر نام پدر ابراهیم علیه السلام است و مورخین نوشته اند که نام آن تارخ بود ولی در مقابله قرآن به تاریخ اعتبار نیست ولی شده میتواند که نام آن اذر باشد و تارخ لقب آن باشد (أَتَتَّخِذُ) این دلیل است که صنم (بت و عکس) ساختن ناجایز است و وقتیکه که عبادت آنرا میکند و تعظیم انرا به همانند اللّه تعالٰی میکند این عین شرک است -
[۷۵] این آیت دلالت میکند که ابراهیم علیه السلام رد شرک را به دلایل کرده بود (وَكَذَلِكَ) کاف برای تشبیه است - یعنی چنانچه نشان داده بودیم برای او ضلال شرک را یا به معنی علت است یعنی از سبب رد کردن این شرک نشان داده بودیم برای او دلایل (نُرِي) مراد از آن رویت علمی است (مَلَكُوتَ) مبالغه مِلک است و از مجاهد و سعید بن جبیر شربینی نقل کرده است که مراد از آن آیات (دلایل) آسمانها و زمین است یعنی دلایل عقلی افاقی توحید است (وَلِيَكُونَ) پیش از آن معطوف علیه پنهان مراد است لیستدل برای اینکه دلیل بگیرد به آن برای رد مشرکین (الْمُوقِنِينَ) یقین عبارت از آن علمی است که حاصل شود به دلیل و هیچ شبه (شک) باقی نماند -