وَاعْلَمُوا ۴۲۳ التوبة

وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ﴿۵۸﴾ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ ﴿۵۹﴾ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۶۰﴾

و بعضی از ایشان آنهای است که عیب میکنند ترا در تقسیم کردن زکات پس اگر داده شوند از آن خوش میشوند و اگر داده نشوند از آن آن وقت ایشان خفقان میکنند ﴿ ۵۸ ﴾
و اگر بتحقیق ایشان خوش میشدند با آنچه داده ایشان را اللّه تعالٰی و رسول آن و میگفتند کافیست ما را اللّه تعالٰی زود خواهد داد به ما اللّه تعالٰی از فضل خود و رسول او (به تقسیم کردن) بیشک ما خاص به اللّه تعالٰی رغبت کنندگانیم ﴿ ۵۹ ﴾
جز این نیست که زکات داده میشود به فقراء و مساکین و به کارکنانیکه مقرر اند بر آن و به آن کسانیکه خوش ساخته میشود دلهای ایشان و در آزادی گردن ها و به قرضداران و در راه اللّه تعالی و به مسافران فرض شده از جانب اللّه تعالی و اللّه تعالی دانا با حکمت است ﴿ ۶۰ ﴾

[۵۸] در این نیز تنبیه به منافقین است و سه صفات قبیحه آنهاست و این آیت دلیل بر این است که کسی بر یک سخن پیغمبر اعتراض میکند او منافق است ـ همچنین کسی که کار دین را برای مفادات مالی میکند او منافق است و مانند آن در آیت (۲۰) سوره بقره نیز است -
[۵۹] این ترغیب به اخلاق نیکو است که به ذریعه آن از نفاق نجات می یابد (وَلَوْ) جزآء آن مخذوف است یعنی لکان خیرالهم (برای ایشان بهتر میبود) (وَرَسُولُهُ) مراد از دادن رسول اللّّه صل اللّّه وعلیه وسلم در اینجا دادن حصه از غنیمت و زکات به امر تعالٰی است و تشریح آن در حدیث صحیح است که انمااناقاسم و اللّه یعطی - پس از ایت دلیل گرفتن مشرکان که نبی نیز دارای اختیار نفع و ضرر است آن غلط است زیرا در اینجا مراد به دادن تقسیم کردن است ( إِلَى اللَّهِ) معنی اینکه ما به طرف مال رغبت نمی کنیم بلکه بسوی رضا اللّه تعالٰی رغبت میکنیم -
[۶۰] در این آیت بیان مصارف زکات است و مقصد در آن رد بر آن منافقین است که آنها بر نبی صل اللّه وعلیه وسلم در تقسیم صدقات اعتراض میکردند - در میان فقیر و مسکین به طریقه های بسیار فرق است مشهور در آن اینست که فقیر آنست که برای گذرانیدن زندگی آن چیزی مال باشد لیکن اندک از نصاب باشد و مسکین آنست که برای او هیچ چیزی نباشد و قول دوم برعکس آنست و این فرق آن وقتی است که ایشان یکجا ذکر شوند و چون جدا جدا ذکر شوند معنی هر دو ایشان یکی است (الْعَامِلِينَ) مراد آن کسانی اند که از طرف امیر مقرر شده باشند برای جمع آوری مال زکات از مردمان ثروتمند اگر چه وی ثروتمند باشد باز هم برای او از زکات داده میشود به مقدار عمل او از سببی که او در خدمت فقراء مصروف است و در آن نویسندگان و تقسیم کنندگان و ساعی و عاشر و چوکیدار و غیره همه داخل اند (وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ ) این به بسیار انواع است اول کسی که اسلام را اشکار میکرد ولی یقین آن ضعیف بود برای ایشان نیز زکات داده میشد برای الفت دلهای ایشان دوم کسی است که کافر است ولی از او امید ایمان آوردن میشود - ودر منسوخ شدن حصه آنها بعد از فوت نبی صل اللّه وعلیه وسلم اختلاف است ولی بهتر آنست که در وقت ضعف اسلام این حصه دادن به کار است این قول را ابن کثیر نیز پسندیده است (الْغَارِمِينَ) مراد آن کسانی اند که ایشان در یک کار نیکو یا برای فایده مردمان عام یا برای صلح کردن میان دو گروه تاوان را بر خود نهاد و او ثروتمند بود لیکن ثروت او اندک از تاوان بود پس برای او نیز زکات دادن به کار است (وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ) مراد از آن غازیان اند برای ایشان برای خرچ غزاء زکات داده میشود - در این طالبان علم دین و همچنین دعوت کنندگان دین نیز داخل اند -