يَعْتَذِرُونَ ۴۷۴ يونس
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ ﴿۷۴﴾ ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۷۵﴾ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷۶﴾
باز فرستادیم بعد از او بسیار رسولان را بسوی قوم ایشان پس آوردند برای ایشان دلایل پس نبودن ایشان که ایمان می آوردند به سبب آنکه تکذیب کرده بودند حق را پیش از این ، از این سبب مهر می نهیم بر دلهای ظالمان ﴿ ۷۴ ﴾
باز فرستادیم بعد از ایشان موسیٰ علیه السلام و هارون علیه السلام را بسوی فرعون و سرداران قوم او با معجزات خود پس تکبر کردند و بودند قوم مجرمان ﴿ ۷۵ ﴾
پس چون آمد به ایشان سخن حق از طرف ما گفتند ایشان هرآئینه این البته جادوی اشکار است ﴿ ۷۶ ﴾
[۷۴] در این آیت دلیل نقلی اجمالی از پیغمبران است و سه درجات منکرین ذکر است اول تکذیب دوم عدم ایمان سوم مهرنهادن بردل (بِمَا كَذَّبُوا) در این دو توجیه است اول اینکه مرجع ضمیر لیومنوا و کذبوا یکی است و مراد از قبل حالت اولی است یعنی بر حالت اولی تکذیب کردند پس ایشان از ایمان محروم شدند - توجیه دوم ضمیر لیومنو به قوم های بعدی راجع است و ضمیر کذبوا به قوم نوح علیه السلام راجع است در این دو احتمال است اول آنکه باء سببیه است یعنی به سبب که تکذیب پیشینیان آخرین (از سبب تقلید آنها) از ایمان محروم شدند احتمال دوم آنست که باء صله لیومنوا است پس معنی آنکه آخرین ها ایمان نیاوردند به آنچه پیشینیان تکذیب آنرا کرده بودند (كَذَلِكَ) کاف به معنی لام علتیه است -
[۷۵] این دلیل نقلی از موسیٰ علیه السلام است و مقصد از آن ترساندن منکرین از عذاب دنیا است و دلاوری موسیٰ علیه السلام و همراهان او (بِآيَاتِنَا) مراد از آن نُه معجزات است که در سوره اعراف گذشته است (فَاسْتَكْبَرُوا) مراد آنست که از توحید و رسالت از سببی انکار کردند که خود را برتر می پنداشتند (مُجْرِمِينَ) جرم ها و گناهان را اشکارا میکردند - و در سه آیت بعدی استکبار و جرم ایشان را ذکر کرده است -
[۷۶] در این آیت بیان استکبار اوست ومراد از الحق معجزات موسیٰ علیه السلام است -