قَالَ أَلَمْ ۷۵۶ طٰهٰ
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ﴿۱۲۲﴾
پس تحریک کرد او را شیطان گفت ائ آدم آیا نشان دهم ترا درخت همیشه بودن را و پادشاهی که کهنه نشود ﴿۱۲۰﴾
پس خوردند این هر دو از آن درخت پس ظاهر شد برای هر دو شرمگاه ایشان و آغاز شدند که بچسپانند بر خود از برگ جنت و خلاف کرد آدم علیه السلام حکم پروردگار را (به فراموشی) پس به کام نرسید ﴿۱۲۱﴾
باز برگزیدش پروردگار او و بر او برگردانید رحمت را و استوار کردش ﴿۱۲۲﴾
[۱۲۰] در این وسوسه به دو طریقه است اول اینکه با خوردن این درخت همیشه بودن حاصل میشود یعنی از مرگ نجات می یابی - دوم اینکه با این آن نعمت ها حاصل میگردد که فنا آن نیست - یعنی تو نیز همیشه خواهی بود و نعمت ها نیز همیشه خواهد بود و شجرة الخلد در حقیقت در جنت درخت دیگری بود که ابن کثیر به روایت احمد نقل کرده است و شیطان به دروغ به این شجره (که آدم علیه السلام از آن منع شده بود) این نام را نهاد -
[۱۲۱] لفظ سوأة و خصف کردن دلیل صریح است که از ایشان لباس دور شد و برهنه شدند و شرمگاه ایشان ظاهر شد لیکن تثنیه در مقابل تثنیه تقاضا میکند که به هریکی شرمگاه خودش اشکار شد دلیلی برای دیدن شرمگاه دیگری نیست و این عیب نیست لیکن خلاف طبع است و تاویل کردن این الفاظ صریح و چنان گفتن که یونیفارم جنت از ایشان دور شد و دیگر لباس بر ایشان بود و سوء به معنی نقصانات است این تحریف است - عصیان به مخالفت امر گفته میشود ، اگر به قصد باشد یا به فراموشی باشد ، هرگاه قصداً باشد آن گناه است ، و اگر به فراموشی باشد آن گناه نیست ، و مخالفت آدم علیه السلام به فراموشی بود ، پس این دلیل نیست بر گنهگار شدن او و غوایت به معنی محروم شدن از مقصد است یعنی آدم علیه السلام که به وسوسه ابلیس خوراک درخت را برای کدام مقصدی کرد او مقصد برایش حاصل نشد - امام قرطبی در تفسیر خود دو سخن ضروری را نوشته است اول برای هیچ کسی جایز نیست که در باره آدم علیه السلام با اخبار مستقل این جمله را استعمال میکند مگر آنوقت جایز است که تلاوت قرآن میکند یا حدیث نقل میکند ، سخن دوم این است که برای هیچ کسی جایز نیست که این طور بگوید که آدم علیه السلام عاصی یا غاوی بود از سببی که صیغه فعل مستلزم نیست برای اطلاق اسم فاعل -
[۱۲۲] مراد از اجتباه و هدایت ترقی مرتبه است و استوار کردن است این دلیل بر این سخن نیست که آدم علیه السلام این کار را پیش از نبوت کرده بود چنانچه معتزله میگویند -