قَالَ أَلَمْ ۷۵۵ طٰهٰ
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ﴿۱۱۶﴾ فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
و وقتیکه گفتیم به ملائيک که سجده کنید آدم را پس سجده کردند ایشان مگر ابلیس انکار کرد ﴿۱۱۶﴾
پس گفتیم ای آدم هرآئينه این دشمن است ترا و زوج ترا پس بیرون نکند شما هر دو را از جنت پس در تکلیف افتید ﴿۱۱۷﴾
هرآئينه تراست (پیش از قبول کردن وسوسه ابلیس) اینکه نه گرسنه شوی در آن و نه برهنه ﴿۱۱۸﴾
و هرآئينه نه تو تشنه شوی در آن و نه گرمی کنی ﴿۱۱۹﴾
[۱۱۶] تشریح سجده و انکار ابلیس در سوره بقره و اعراف و حجر و در کهف گذشته است -
[۱۱۷] دراین تنبیه به آدم علیه السلام در دشمنی ابلیس است و منع از اتباع او است که سبب میگردد برای بیرون آوردن از جنت و سبب میگردد برای شقاوت (بدبختی) و برای مشقت - (فَتَشْقَى) از مشقت ماخوذ است اشاره به تکالیف و مشقت های دنیا است این از شقاوة ماخوذ نیست -
[۱۱۹،۱۱۸] در این آیت چهار نعمت جنت ذکر است لیکن اینها مشروط بر این شرط اند که خلاف از حکم اللّه تعالٰی نکند - نعمت اول این است که در جنت گرسنگی نیست - و نعمت دوم این است که برهنه شدن نیست این هر دو را یکجا ذکر کرد از سببی که تعلق جوع به باطن است و تعلق برهنه شدن به ظاهر است و این هردو ذلت است - و همچنین حاجت اول انسان به طعام و بعد به لباس است - و نعمت سوم این است که در جنت تشنگی نیست و چهارم این است که گرمی نیست ، و تعلق اولی به باطن است و تعلق دومی به ظاهر است و هر دو گرمی است از این سبب هر دو را یکجا ذکر کرد - و سبب ترتیب این چهار این است که انسان اول طلب طعام میکند و باز طلب لباس میکند ، باز طلب آب میکند ، باز طلب نجات یافتن از گرمی میکند -
فایده: درجنت گرمی و سردی هردو نیست لیکن تکلیف گرمی زیاد و عام بود از این سبب آنرا خاص ذکر کرد -