اقْتَرَبَ ۷۸۲ الأنبياء

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۶﴾ وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾

و یاد کن اسمعیل علیه السلام را و ادریس علیه السلام را و ذالکفل علیه السلام را همه ایشان از صابران بود ﴿۸۵﴾
و داخل کردیم ایشان را در رحمت خود هرآئينه ایشان از نیکوکاران کامل بودند ﴿۸۶﴾
و یاد کن صاحب ماهی را (یونس علیه السلام) چون برفت در حالی که خمشگین بود بر قوم خود پس گمان برد که هیچگاه تنگی نخواهیم آورد بر او پس فریاد کرد در تاریکی ها که نیست قبول کننده فریاد بجز تو پاکی تراست هرآئينه من بودم از نقصان کنندگان با خود ﴿۸۷﴾

[۸۶،۸۵] این نیز دلایل نقلی از سه پیغمبران است که ایشان در رحمت محتاج اللّه تعالٰی اند و عمل های صبر و عبدیت را میکردند و صبر ایشان دلیل است که بر ایشان مصیبت ها آمده بودند - بر اسماعیل علیه السلام مصبت ابتلاء ذبح و در زمین خشک و بی حاصل با همراه مادر تنها زندگی کردن و در عمارت بیت اللّه تکلیف گذاردن بود - و حال تفصیلی ادریس و ذوالکفل علیهم السلام در قرآن کریم و در حدیث مرفوع ذکر نشده است پس ما در باره آن ایمان اجمالی داریم ابن کثیر گفته است از ظاهر عبارت قرآن اشکار میگردد که ذوالکفل نبی بود و بعضی گفته اند که مرد صالح بود و ابن جریر در آن توقف کرده است -
[۸۷] این نیز دلیل نقلی از یونس علیه السلام است در عجز و احتیاج او به اللّه تعالٰی برای تذکیر توحید - (النُّونِ) به ماهی گفته میشود او در شکم ماهی تامدتی بود و به ذریعه ماهی اللّه تعالٰی حفاظت او را کرده بود از این سبب در لقب به نُونِ منسوب شد مراد از (مُغَاضِبًا) این است که بر قوم خمشگین بود زیرا که آنها تکذیب او را کرده بودند و اجتهاد خود را کرد که براین قوم ضرور عذاب می آید و در وقت عذاب نبی از قوم بیرون می برآید از این سبب او از قوم خود بیرون رفت به امر اللّه تعالٰی انتظار نکرد (الظُّلُمَاتِ) سه تاریکی بود یکی از شب دیگر از بحر دیگر از شکم ماهی و در این دعا یونس علیه السلام به سه شروط دعا اشاره است شرط اول آغاز کردن به کلمه توحید اشاره است که از دیگری هیچکسی دعا خواسته نشود از سببی که دیگری دارای صفات الوهیت و بر آورنده حاجات نیست - شرط دوم در ذکر کردن تسبیح اشاره است که اللّه تعالٰی از سببی خواسته میشود که در او نقصان عجز و عیب نیست ، یعنی بر برآوردن هر حاجت قادر است و بر حال خواننده حاجت عالم کامل است ، شرط سوم اظهار و اقرار عجز و قصور خود است زیرا کسیکه عجز خود را به اللّه تعالٰی ظاهر نمیکند دعا او قبول نمیگردد -
فایده: بعضی جاهلان مبتدعین از این آیت استدلال کرده اند بر گنهگار شدن انبیاء علیه السلام بر چند طریقه طریقه اول این است که معنی مغاضباً این است که بر اللّه تعالٰی خشمگین بود و بر کار اللّه تعالٰی خشمگین شدن گناه است - طریقه دوم ، او گمان کرد که اللّه تعالٰی بر او قدرت ندارد و انکار از قدرت اللّه تعالٰی گناه است - سوم اینکه برای خود ظالم گفته است و هر ظلم گناه است - جواب های آن به ترتیب این است که معنی مغاضباً این است که بر قوم خشمگین بود و مفسرین که لِرَبَِهِ گفته اند مراد ایشان این است که از سبب رب بر قوم غصه بود و این عبادت است و نَقْدِرَ به معنی تنگی آوردن است مانند که در يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ این معنی است - و هر ظلم گناه نیست گاهی ظلم به اقرار قصور و کوتاهی گفته میشود مانند دراین دعا که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم به ابوبکر رضی اللّه عنه آموخته بود که رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ظُلْمًا كَثِيرًا - و همچنین گاه به کردن عمل خلاف اولیٰ گفته میشود یعنی اولٰی و سخن بهتر این بود که یونس علیه السلام انتظار اذن اللّه تعالٰی را میکرد برای هجرت از قوم خود و خلاف اولیٰ که شود او گناه نیست -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>