اقْتَرَبَ ۸۱۵ الحج
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ ﴿۷۱﴾ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۷۲﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿۷۳﴾
و می پرستند به جز اللّه تعالٰی کسی را که نازل نکرده است برآن هیچ دلیل و کسی را که نیست ایشان را علمی و نیست ظالمان را هیچ مددگار ﴿۷۱﴾
و چون خوانده شود بر ایشان آیات ما اشکار می شناسی در روی های کسانیکه کفر کرده اند اندوه نزدیک است که حمله کنند بر کسانی که بیان میکند بر ایشان آیات ما را بگو آیا خبر دهم شما را به بدتر از این چیز که آن آتش است که وعده کرده آنرا اللّه تعالٰی به همراه کسانی که کفر کرده اند و بد جای بازگشت است ﴿۷۲﴾
ائ مردمان بیان میشود یک مثال پس گوش نهید به آن هرآئينه کسانی را که یامدد شو میگوئید به جز از اللّه تعالٰی هرگز آفریده نمی توانند مگسی را اگر چه همه جمع شوند برای آن و اگر برباید از ایشان مگس چیزی را نجات داده نتوانند آنرا از آن ناتوان است کسی که میخواهد و از کسی که خواسته میشود ﴿۷۳﴾
[۷۱] در این آیت زجر بر شرک فی العباده است یعنی با مشرکان دلیل منزل نیست و دلیل عقلی هم نیست و به این ظلم گفته است -
[۷۲] در این زجر به انکار قرآن است یعنی با ایشان دلیل نیست و چون بر ایشان در دلیل توحید قرآن خوانده میشود به آن اندوهگین میشوند و به شنیدن قرآن واضح خشمگین میشوند و نزدیک میباشد که بر بیان کننده قرآن حمله کنند برای منع کردن او (بِشَرٍّ) یعنی برای ایشان بگو که بیان کردن قرآن نزد شما شر است لیکن از این شر زیاده آتش جهنم است که برای منع کنندگان قرآن آماده است -
[۷۳] یعنی چون ایشان در وقت بیان قرآن شور و نزاع میکنند و به آن گوش نمی نهند در این وقت برای ایشان بگو که شور مکنید گوش نهید یک مثال عجیب پیش میشود (مَثَلٌ) ذکر ذُبَابًا از جمله همه مخلوق به طریقه مثال است یا مراد از مثل بیان عجیبه است حاصل این است که معبودان به جز از اللّه تعالٰی (اگر اولیاء باشند یا بتان باشند) همه ناتوان اند از سببی که مگس در میان مردم ناقص الخلقت است لیکن همه ایشان یک مگس را هم ساخته نمی توانند بلکه مگس در پنجال و دهن خود از ایشان از خوراکها وغیره چیزی را برباید قدرت معبودان ایشان نیست که آنرا از او نجات دهد یعنی ایشان نه اختیار ایجاد دارند و نه از خود ضرر را دفع کرده میتوانند - این نوع مخلوق ناتوان چگونه حاجت را برآورده می توانند -
فایده: ذُبَاب را از چند وجوه خاص ذکر کرد ، اول اینکه در دربار های معبودان ماسوای اللّه خوراک نوشیدنی و شیرینی به طور نذر غیراللّه بسیار میباشند و به آن مگس ها بسیار می آیند ، دوم اینکه در بدن مگس اندام ها از پشه نیز کمتر اند چون دارای اندام های کمتر را آفریده نمی توانند دارای اندام های بیشتر را چگونه خواهند آفرید از این سبب اکثر در دربارهای غیراللّه مریضان و نابینایان ، لنگ و مردمان فلج میباشند لیکن اهل قبر ایشان را صحت داده نمی توانند پس حاجات مردم دیگر را چگونه بر آورده خواهند توانست ، سوم اینکه مگس در مخلوق اللّه تعالٰی بسیار اجهل است (حیٰوة الحیوان چنین ذکر کرده است) از این سبب مثال مجاور قبر را به مگس بی حیا داده است پس این معبودان من دون اللّه مقابله این بی حیا را نیز نمی توانند و از ایشان چیزی را نجات داده نمیتوانند (الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ) ابن جریر گفته است که طالب این معبود (صنم) است و مطلوب ذباب است و قول دوم این است که طالب عابد است و مطلوب معبود من دون اللّه است -