قَدْ أَفْلَحَ ۸۵۵ النور
إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵۱﴾ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۵۲﴾ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۵۳﴾ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۵۴﴾
جز این نیست که هست گفتار مومنان وقتیکه خوانده شوند بسوی اللّه تعالٰی و رسول او تا فیصله کند در میان ایشان میگویند شنیدیم و اطاعت میکنیم و آن گروه ایشانند نجات یافتگان ﴿۵۱﴾
و هر که اطاعت کند اللّه تعالٰی و رسول او را و بترسد از اللّه تعالٰی (در باره اعمال گذشته) و تقویٰ کند در اعمال آینده پس این کسان ایشانند کامیابان ﴿۵۲﴾
و سوگند خورده اند به اللّه تعالٰی به سوگندهای موکد خود اگر حکم کنی به ایشان هرآئينه بیرون برآیند بگو قسم مخورید اطاعت شما اشکار است هرآئينه اللّه تعالٰی خبردار است به آنچه میکنید ﴿۵۳﴾
بگو طاعت برید اللّه تعالٰی را و طاعت برید رسول را پس اگر روی بگردانید جز این نیست که هست بر دوش او کار که سپرده شده بر او و بر شماست آنچه سپرده شده بر شما و اگر اطاعت کنید او را هدایت یابید و نیست بر رسول مگر رساندن اشکارا ﴿۵۴﴾
[۵۲،۵۱] در این آیات ذکر شش صفات و احوال مومنان است برای ظاهر شدن فرق از منافقان و بشارت برای ایشان به فلاح و فوز است - فرق در میان ایشان این است که (فلاح نیل الخیروالنفع الباقی اثره) حاصل کردن خیر و فایده که اثر آن باقی و همیشه باشد و فوز (الخلاص من المکروه مع وصول الٰی المحبوب) نجات یافتن از مصیبت و به مقصد رسیدن (از کتاب الفروق اللغویة لابی هلال العسکری) چون صفت اول برای حصول جنت کافی است از سببی که نفس ایمان است به همراه او فلاح ذکر شد و در آیت دوم به همراه ایمان کامل امتثال به آوامر و اجتناب از منهیات ذکر است پس او سبب کامیابی کامل است که به آن فوز گفته میشود از این سبب به همراه آن فوز را ذکر کرده است - در (وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ) اشاره است به مامورات اطاعت و (وَيَخْشَ اللَّهَ) در باره آن اعمالی است که پیش کرده است از سزا آن میترسد (وَيَتَّقْهِ) در باره آن اعمالی است که در زندگی آینده میکند از مخالفت اللّه تعالٰی و رسول خود را نگهمیدارد -
[۵۳] در این آیت زجر به منافقین است و صفت دهم آنها را ذکر میکند یعنی چون به بیان کردن فرق ایشان بی اعتبار شدند از این سبب بسیار تاکید کردند به قسم خوردن به نام اللّه تعالٰی از سببی که قسم بر غیراللّه در حالات عام ایشان میکردند لیکن قسم خوردن بر اللّه تعالٰی نزد ایشان قسم محکم بود (لَيَخْرُجُنَّ) یعنی تو به ما حکم میکنی ما در اطاعت تو از خانه ها اهل و عیال و مالها بیرون می شویم و حکم ترا قبول میکنیم یا مراد اینکه برای جهاد بیرون می شویم (طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ) معنی اول این است که طاعت کردن شرعی بهتر از قسم خوردن است ، دوم اینکه لازم است بر شما طاعت شرعی ، معنی سوم این است طاعت شما معلوم و مشهور است که آن طاعت برای مفاد و خواهش خود است مانند که پیش گذشت -
[۵۴] در این دعوت اطاعت کامله برای منافقین است به اخلاص و به ترک منافقت و نقصان تولّی (ترک کردن اطاعت) را ذکر کرده است با فان تولوا آه مراد از (مَا حُمِّلَ) دعوت و تبلیغ و ادا کردن فرایض خود است و مراد از (مَا حُمِّلْتُمْ) قبول کردن احکام و اطاعت رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم و اکرام اوست و فایده اطاعت را با وان تطیعوا ذکر کرده است از این اشکار شد که به اطاعت غیر از نبی صل اللّه وعلیه وسلم هدایت حاصل نمی گردد پس آن پیران که از خود طریقت و حقیقت ساخته اند و میگویند که شریعت جدا است و طریقت جدا است و آن بدعتیانی که از خود عقیده و اعمال میسازند و ثواب های آنها را ذکر میکنند این همه گمراهان اند نزد ایشان هدایت نیست -