وَقَالَ الَّذِينَ ۸۹۳ الشعراء

وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿۹۹﴾ فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ ﴿۱۰۰﴾ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۲﴾ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۴﴾ كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۰۵﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿۱۰۶﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۰۷﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۱۰۸﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰۹﴾

و گمراه نکردند ما را مگر مجرمان ﴿۹۹﴾
پس نیست ما را را شفاعت کنندگان ﴿۱۰۰﴾
و نه دوست گرم مهربان ﴿۱۰۱﴾
پس اگر بودی ما را دوباره بازگشتی به دنیا پس بودی از مومنان ﴿۱۰۲﴾
هرآئينه در این البته عبرت است و نیستند اکثر ایشان مومنان ﴿۱۰۳﴾
و هرآئينه رب تو البته اوست غالب مهربان ﴿۱۰۴﴾
تکذیب کردند قوم نوح علیه السلام پیغمبران را ﴿۱۰۵﴾
چون گفت به ایشان برادر ایشان نوح علیه السلام آیا نجات نمیدهید خود را از عذاب ﴿۱۰۶﴾
هرآئينه من برای شما رسول امین هستم ﴿۱۰۷﴾
پس بترسید از اللّه تعالٰی (از شرک کردن) و اطاعت کنید مرا ﴿۱۰۸﴾
و نمی خواهم از شما بر این هیچ مزدی نیست مزد من مگر بر پروردگار عالمیان است ﴿۱۰۹﴾

[۱۰۲،۱۰۱،۱۰۰] در این سه آیات سه سه طریقه نجات یافتن را ذکر میکند که آن طریقه ها برای ایشان هیچ نفع داده نمیتواند - سفارش ، دوست مخلص ، بازگشتن به دنیا -
[۱۰۴،۱۰۳] (وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ) مراد از این پیشینیان و پسینیان اند یعنی در زمانه ابراهیم علیه السلام و در این زمانه اکثر مردم ایمان ندارند -
[۱۰۵] از این آیت واقعه سوم شروع است شروع با (كَذَّبَتْ) از جهتی کرد که در این سوره مقصد بیان حال مکذبین بود و تکذیب سبب عذاب است و مونث را از سببی آورد که تحقیر آنها شود (الْمُرْسَلِينَ) از این جهت گفت که مقصد همه رسولان یکی است که او توحید است که با تکذیب یکی تکذیب همه می آید و در این اشاره است که انکار از توحید گناه بزرگ است و منکر از توحید به نزد همه رسولان کافر است -
[۱۰۶] (أَخُوهُمْ) این در این سوره به معنی ناصح و خیرخواه است اگر چه از قوم دیگر باشد و پنج پنج خطابات هر یک رسول را ذکر میکند اشاره است که دین همه انبیاء در این پنج خطابات یکی بود - خطاب اول (أَلَا تَتَّقُونَ) نجات یافتن از کفر و شرک -
[۱۰۷] در این خطاب دوم است (لَكُمْ) را از سببی پیش آورد که رسول برای فایده قوم او فرستاده میشود در (رَسُولٌ) اشاره است که من از خود سخنان نمی بافم در (أَمِينٌ) اشاره است که در پیغام اللّه تعالٰی هیچ نقصان نمی کنم -
[۱۰۸] در این خطاب سوم و چهارم است مراد از تقوی توحید است و مراد از اطاعت اتباع سنت رسول است معلوم شد که مقصد همه دعوت توحید و سنت بود -
[۱۰۹] در این خطاب پنجم است مراد از این اخلاص است و تبلیغ دین بر انبیاء علیهم السلام فرض عین است از این جهت اجرت گرفتن بر آنها حرام بود - همچنین که بر کسی عبادت فرض عین شود پس بر او اجرت گرفتن از این عبادت حرام است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>