وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾ وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾
و بتحقیق داده بودیم به داود علیه السلام و سلیمان علیه السلام علم خاص و ایشان میگفتند همه ستایش (خدایی بودن) مر اللّه تعالٰی راست که برتری داد مارا بر بسیاری از بندگان از آنکه مومنان اند ﴿۱۵﴾
و نایب گردید سلیمان علیه السلام از داود علیه السلام و گفت ائ مردم آموخته شده به ما گفتار مارغان و داده شده ما را از هرچیز هرآئينه این البته فضل (اللّه تعالٰی) است اشکارا ﴿۱۶﴾
[۱۵] از این آیت قصه دوم است از سلیمان علیه السلام الی (۴۴) در این بسیار حکمت های دینی و سیاسی موجود است و این همه حکمت ها به قدرت و علم اللّه تعالٰی است در این نیز اظهار حکمت بزرگ این سخن است که سلیمان علیه السلام عالم الغیب نبود و شهادت دو گواهان را بر این پیش کرده است یکی نملة (مورچه) دوم هُدهُد (عِلْمًا) نکره است بعضی علم های خاص از آن مراد است که آن نبوت است و سخن پرندگان را دانستن و شنیدن تسبیح کوه ها و تسخیر شیاطین است این در عِلْمًا داخل است - در این آیت حکمت ها این است (۱) ذر علم انبیاء علیه السلام صفت فاضله است (۲) برعالم لازم است که شکر نعمت علم را ادا کند (۳) و عقیده داشته باشد اگر چه او افضل از بسیار مردمان است لیکن بعضی مردمان افضل تر از او نیز است پس تکبر باید نکند (۴) و علم افضل آن است که از جانب اللّه تعالٰی نازل شده باشد (۵) و انبیاء علیهم السلام در علم محتاج اللّه تعالٰی اند -
[۱۶] مراد از وراثت قایم شدن است بجای پدر در نبوت و پادشاهی و این از جانب اللّه تعالٰی است از سببی که برای اولاد دیگر آن داده نشده - حکمت های این آیت (۱) علم میراث پیغمبران است (۲) بالای انبیاء علیهم السلام اظهار معجزات واجب است از سببی که اعلان کرد يَا أَيُّهَا النَّاسُ (۳) معجزات دو نوع است روحانی که علم منطق الطیر است و ظاهری که پادشاهی ظاهری است (۴) مارغان نیز سخن میگویند و دانستن آن معجزه است پس بغیر علم وحی کسی این دعوی را کرده نمیتواند که پرنده فلانی فلانی سخن را میزند - لذا مفسیرین که تفسیر گفتار مارغان را نوشته اند آنها صحیح نیست از سببی که با حدیث مرفوع صحیح ثابت نیست (۵) نطق بر انسان خاص نیست مانند که منطقیان دعوی کرده اند و از نطق قوت ادراک را گرفتن بسیار سخن بعید است (۶) معجزات در اختیار انبیاء نیست زیرا علمنا و اوتینا صیغه های مجهول را گفت و فاعل آن معلوم است که اللّه تعالٰی است (۷) پادشاهی دنیا به طریقه خرق عادت که برای ترقی دین استعمال میگردد این نیز فضل اللّه تعالٰی است (كُلِّ شَيْءٍ) مراد از آن چیزهای است که مناسب با قوت پادشاهی میباشند وبه این استغراق عرفی گفته میشود هر چیز مراد نیست از سببی که بسیاری چیزها (مانند مملکت سبا) داده نشده بودند - علمنا و اوتینا صیعه جمع را از سببی ذکر کرد زیرا که سلیمان علیه السلام به همراه پیروان آن مراد اند -