وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾
و جستجو میکرد پرندگان را پس گفت چیست مرا که نمی بینم هدهد را یا هست از غایبان ﴿۲۰﴾
هرآئينه سزا دهم او را سزا سخت یا ذبح کنم او را یا بیارد بمن دلیل اشکار ﴿۲۱﴾
[۲۰] چون به منزل مقصود این سفر رسید خبر گرفتن لشکر خواص و عوام را شروع کرد - حکمت های آیت (۱) بالای پادشاه و امیر لازم است که حاضر بودن عساکر و متعلقین خود را معلوم کند و از حال ایشان خبر گیرد (۲) سلیمان علیه السلام بر غیب علم نداشت از سببی که از حال هُدهُد خبر نبود و وجه ندیدن او را به ترتیب ذکر کرد - وجه اولی مَا لِيَ یعنی در نظر من چه نقصان خواهد بود که هدهد برایم اشکار نمیگردد - وجه دوم او غایب خواهد بود از این سبب او را نمی بینم معلوم شد که وجه ندیدن غایب بودن است این دلیل صریح است که انبیاء علیهم السلام چیز غایب را دیده نمی توانند تا که اللّه تعالی برای ایشان نشان نداده باشد -
[۲۱] حکمت ها این است (۱) سزا دادن به مجرم از جهت غیرحاضری (۲) سزا دادن به تفاوت از جهت تفاوت جرم یعنی اگر کمی غیرحاضری کرد عذاب خواهد داد یعنی به زندان خواهد انداخت اگر غیر حاضری برای مدت زیاد کرد ذبح خواهد کرد (۳) و با عذر صحیح معاف کردن سزا -