وَمَنْ يَقْنُتْ ۱۰۲۳ الأحزاب

وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾

و چون گفتی کسی را که نعمت کرده اللّه تعالٰی بر او و نعمت کرده ای تو بر او که نگهدار نزد خود زن خود را و بترس از اللّه تعالٰی و پنهان میکردی در دل خود سخنی را که اللّه تعالٰی اشکار کننده آن است و میترسیدی از مردم و اللّه تعالٰی سزاوارتر است به آنکه بترسی از او پس چون به آنجام رسانید زید از او حاجت را به نکاح تو دادیم او را تا نباشد بر مومنان تنگی در باره نکاح کردن زنان پسر خواندگان ایشان چون به انجام رسانند از ایشان حاجت را و است حکم اللّه تعالٰی بجا کرده شده ﴿۳۷﴾

[۳۷] این خطاب به نبی صل اللّه وعلیه وسلم است از سببی که در لفظ تخشاه و زوجنٰکها خطاب به اوست - و در این آیت به بعضی حالات زید بن حارثه اشاره است او آنکه زید بن حارثه در طفولیت همراه مادر خود به سفر روان بود بدمعاشان در راه او را از مادر به جبر گرفتند و به میله عکاذ آوردند و میگفتند که این غلام برای فروش است پس حکیم بن حزم که وکیل تجارت خدیجه رضی اللّه عنها بود از ایشان به چهارصد درهم خرید وقتیکه نبی صل اللّه وعلیه وسلم به خدیجه رضی اللّه عنها نکاح کرد او زید را به نبی صل اللّه وعلیه وسلم بخشید ، در این زمان پدر زید وغیره در طلب او میگشتند به مکه معظمه آمدند زید را نزد نبی صل اللّه وعلیه وسلم یافتند از او طلب کردند او فرمود که از زید پرسان کنید اگر به رضای خودش با شما میرود من منع نمی کنم او گفت که من در مقابله نبی صل اللّه وعلیه وسلم پدر و برادران خود را نمی پسندم باز نبی صل اللّه وعلیه وسلم به او گفت ترا آزاد کردم و به موافق رواج آنوقت گفت که زید پسر من شد یعنی متبنیٰ ساختش بعد از آن به او زید بن محمد صل اللّه وعلیه وسلم گفته میشد - باز نبی صل اللّه وعلیه وسلم نکاح زید را به همراه زینب بن جحش رضی اللّه عنها بسته کرد - لیکن تعلقات خانوادگی ایشان کامل درست نیامد پس زید خواست که من او را طلاق میدهم رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم او را از طلاق دادن منع کرد - و به رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم به ذریعه وحی معلوم شده بود که بعد از طلاق دادن زید نبی صل اللّه وعلیه وسلم به او نکاح میکند - و در نکاح کردن از طرف منافقان و مشرکان این بدنامی بود که با زن پسر خود نکاح کرد از این بدنامی نبی صل اللّه وعلیه وسلم میترسید او را میگفت که او را طلاق مده - لیکن او طلاق داد و عدت آن گذشت اللّه تعالٰی نکاح زینب را به همراه نبی صل اللّه وعلیه وسلم کرد (أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ) یعنی او از تو مشوره در باره طلاق او طلب کرد و نام زوجه زینب رضی اللّه عنها بود یعنی اگرچه بالای تو فشار و تکلیف خواهد بود لیکن با او زندگی کن (وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ) آنچه را اللّه تعالٰی اشکار کرد نبی صل اللّه وعلیه وسلم در دل نگهمیداشت و اللّه تعالٰی اینرا اشکار کرد که چون زید به زینب رضی اللّه عنها طلاق داد و عدت آن نیز گذشت اللّه تعالٰی نکاح او را به همراه نبی صل اللّه وعلیه وسلم کرد معلوم شد که در دل نبی صل اللّه وعلیه وسلم این سخن بود از این سبب که اللّه تعالٰی از پیش برای او این خبر را فرستاده بود (وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ) -
تنبیه: بعضی مفسرین در این مقام قصه های را نوشته اند که باذشان نبی صل اللّه وعلیه وسلم نمی شاید یعنی در دل نبی صل اللّه وعلیه وسلم محبت زینب پیدا شدن و در دل این تمنا را کرد که زید زینب را طلاق دهد و با نکاح بگیرم وغیره در باره آن در این آیت تردید آن به خودی موجود است (۱) یکی آنکه أَمْسِكْ عَلَيْكَ گفته است ، اگر همچنین محبت و تمنا نبی میبود لازم بود که به او میگفت که طلاق بده - دوم مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ ، اگر در دل نبی این چنین محبت و تمنا میبود ضرور اللّه تعالٰی آنرا اشکار میکرد از سببی که اللّه تعالٰی از هیچ کسی نمیترسد ، سوم (زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ) اگر محبت او میبود اللّه تعالٰی می فرمود زَوَّجنَا کَهَا لِاَنَّک َ تُحِِبُّهَا (از سبب محبت تو در نکاح تو دادم) همچنین مفسرین محقیقین نیز بر این قصه رد کرده اند تفسیر ابن کثیر گفته است که ذکر کرده است ابن ابی حاتم و طبری از بعضی اثار سلف ما از وی روی میگردانیم پس ذکر نمی کنیم - و در تفسیر قرطبی نوشته است که بعضی مفسرین روایت کرده اند که نبی صل اللّه وعلیه وسلم بر زن زید عاشق بود بعضی مزخرف گفتندگان گفته اند که عاشق شد این از کسی صادر میگردد که از عصمت نبی جاهل باشد یا تحقیر حرمت نبی را میکند (فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا) این منقبت قوی زید رضی اللّه عنه است که نام او در قرآن کریم خوانده میشود این صفت صحابه دیگر نیست و علماء این حکمت را ذکر کرده اند که چون نسبت او از زید بن محمد صل اللّه وعلیه وسلم به زید بن حارثه تبدیل کرده شد با این به دل او بسیار اندوه آمد لذا برای جبیره او نام او در قرآن نازل شد (وَطَرًا) مراد از آن حاجت یکجا شدن به همسر و باز طلاق دادن است از سببی که در حدیث مسلم ثابت است که بعد از نزدیکت طلاق داده است (زَوَّجْنَاكَهَا) از این معلوم شد که برای نکاح ولی نکاح لازم است ولی این مسئله اختلافی است - و در نسبت به اللّه تعالٰی اشاره است که نکاح او را اللّه تعالٰی در آسمانها کرده است چنانچه در حدیث نسائی آمده است که او بر دیگر همسران فخر میکرد که اللّه تعالٰی نکاح مرا در آسمان کرده است و این خصوصیت نبی صل اللّه وعلیه وسلم است که اللّه تعالٰی خودش نکاح او را کرده است (لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ) این نفع کلان شرعی در نکاح کردن زینب است که آن رد بر شرک فی التحریم است و تردید رسم و رواج مشرکان است که آنها نکاح کردن به زن متبنیٰ را برای همیشه حرام میدانستند -