وَمَا لِيَ ۱۱۰۶ ص

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾ كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾

آیا میگردانیم آنهای را که ایمان آوردند و اعمال کردند موافق سنت مانند آنهای که فساد میکنند در ملک آیا میگردانیم متقیان را مانند نافرمانان ﴿۲۸﴾
این کتابی است که نازل کردیم آنرا بسوی تو بابرکت است تا تدبر کنند مردم در آیات او و تا پند گیرند صاحبان عقل خالص ﴿۲۹﴾
و بخشیدیم به داود علیه السلام سلیمان علیه السلام را خوب بنده بود بدرستیکه او به اللّه تعالٰی بسیار رجوع کننده بود ﴿۳۰﴾
چون پیش کرده شد بر او در وقت عصر به سه پاه ایستاد اسپان خاصه ﴿۳۱﴾

[۲۸] این رد دوم بر منکرین قیامت است یعنی اگر جزا و سزا حق نباشد باز مومن و غیر مومن یکسان خواهند بود و این نا انصافی و ظلم است -
[۲۹] ترغیب به قرآن کریم برای اثبات توحید است و برای تذکیر قیامت و برای اثبات فرق میان دو فریق که در آیت پیش ذکر بود (مُبَارَكٌ) در تفسیر نیشاپوری در تفسیر سوره انعام گفته است که خیر قرآن بسیار است نفع آن همیشه است باعث کارهای خوب است و منع کننده است از کارهای بد - و سنت اللّه تعالٰی جاری است که کسی شغل با قرآن دارد و به او تمسک میکند او صاحب عزت در دنیا و آخرت خواهد بود و این به تجربه ثابت است (لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ) مقصد قرآن کریم صرف تلاوت کردن نیست بلکه بر آن خود را فهماندن است و تدبر کردن است (وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) بعد از تدبر و فکرکردن بعضی مردم نصیحت قبول میکنند وبعضی قبول نمی کنند آنهاب که قبول کردند به او صاحبان عقل خالص گفتند - اشاره است که مقصد از علم قرآن عمل کردن است -
[۳۰] این قصه دوم است در این صفات نیکو سلیمان علیه السلام را ذکر میکند و باز ذکر میکند ابتلاء برای او برای رد بر مشرکین که ابتلاء بر کسی می آید او شفیع قهری شده نمی تواند اگر چه بسیار بزرگ کلان باشد (وَوَهَبْنَا) مراد این است که او را نبی گردانید تا در کار نبوت با داودعلیه السلام مدد کند و بعد از وفات داود علیه السلام سلیمان علیه السلام نبی هم بود و پادشاه هم بود -
[۳۱] در این صفت سوم او را ذکر میکند یعنی محبت کردن با جهاد فی سبیل اللّه و رباط فی سبیل اللّه یعنی اسپان را برای جهاد نگهداشتن و خدمت آنرا کردن سبب اجر بزرگ است (بِالْعَشِيِّ) وقت بعد از زوال تا غروب را عشی گفته میشود و عشاء بعد از غروب آفتاب و غروب شفق گفته میشود (الصَّافِنَاتُ) اسپهای که ایستاد میباشند سه پاه آن محکم و پاه چهارم سست مانده میباشند و علامت اسپ خاص و تیز رفتار است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>