فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۲۶ الزمر

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۴۲﴾ أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۳﴾

اللّه تعالٰی میگیرد نفس ها را در وقت مرگ ایشان و آن نفس های را که نمی میرند (میگیرد) در وقت خواب ایشان پس نگهمیدارد از بر گرداندن آنها را که فیصله کرده بر آنها مرگ را و میفرستد آن دیگری را تا مدت مقرر به درستیکه در این بسیار دلایل است برای قومیکه تفکر میکنند ﴿۴۲﴾
آیا ساخته اند بدون اللّه تعالٰی سفارش کنندگان را بگو آیا اگر چه اختیار ندارند هیچ چیزی را و نمی دانند ﴿۴۳﴾

[۴۲] از این آیت الی (۵۲) باب سوم است در این دلیل عقلی پنجم است باز مسئله شفاعت است نفیاً از غیراللّه و اثباتاً برای اللّه تعالٰی و زجر است به نفرت از توحید باز نتیجه دلایل به امر دعا اللّه تعالٰی باز تخویف اخروی و تخویف دنیوی و دلیل عقلی ششم است ، در این (۴۲) دلیل عقلی است به ازدیاد از ماقبل از سببی که پیش دلیل های خلق و تربیت و مالکیت نفع و ضرر ذکر شد حالا تصرف اللّه تعالٰی را به خواب و مرگ ذکر میکند (اللَّهُ يَتَوَفَّى) توفی به معنی گرفتن کامل است مانند که در اِنِّیْ مُتَوَفِیْکَ، گذشته است باز چون اینجا لفظ الْأَنْفُسَ، را ذکر کرد پس معلوم شد که گرفتن نفس مراد است و در باره نفس و روح اختلاف اهل علم است بعضی گفته اند که روح جدا است و نفس جدا است یعنی نفس عام است که با آن تنفس می آید که اگر تمیز و حیات هر دو باشد و اگر صرف حیات باشد و روح خاص به آن است که به آن حیات می آید و اکثر اهل علم گفته اند که این هر دو یک چیز است و دو نام آنها است و این قول بهتر است پس معلوم شد که هر دو یک چیز است لیکن صفات در آن دو است از این سبب به یکی نفس الحیاة گفته میشود و او در وقت مرگ گرفته میشود - به دیگری نفس التمیز گفته میشود و او در وقت خواب گرفته میشود - و تفسیر مدارک و روح المعانی و سراج المنیر آورده اند که اطلاق گرفتن انفس در وقت خواب از این سبب است که این تشبیه خوابیده به مرده ها است یعنی انسان خوابیده تمیز و تصرف کرده نمی تواند مانند که مرده نیز تمیز و تصرف کرده نمی تواند - و این قول مفسرین رد است بر آنهای که که برای مرده ها تصرفات و تمیز را ثابت میکنند و میگویند که مرده بالای مقبره خود نر و ماده پرنده را می داند این همه سخن های جهل است (فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ) این جمله دلیل است که ارواح مرده ها به جسم های ایشان باز دوباره می آیند مگر وقتی که برگشتن به نص صحیح ثابت شود مانند بعث بعدالموت و سوره بقره پنج واقعات را ذکر کرده است که پس از مرگ باز زنده شده اند و همچنین به معجزه عیسیٰ علیه السلام مرده ها زنده میشدند اینها به نصوص صحیح و صریح ثابت اند پس آنها از این نص مستثنیٰ اند -
[۴۳] در این آیت زجر به شفاعت شرکیه است یعنی ایشان تفکر در دلایل قبلی نمیکنند بلکه برای خود بهانه میجویند و میگویند که ما بندگی معبودان من دون اللّه را از این سبب نمی کنیم که ایشان خدایان اند بلکه صرف سفارشیان میدانیم - باز رد بر ایشان است که این معبودان اختیار و قدرت هیچ چیزی شما را ندارند پس بغیر از اذن اختیار شفاعت کردن ایشان چگونه شده میتواند و همچنین بر بندگی کردن شما اگاهی ندارند -