فَمَنْ أَظْلَمُ ۱۱۴۰ المؤمن
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ ﴿۲۶﴾ وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۲۷﴾ وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ ﴿۲۸﴾
و گفت فرعون بگذارید مرا تا قتل کنم موسیٰ علیه السلام را و مدد بخواهد از پروردگار خود زیرا من میترسم از آنکه بدل کند دین شما را یا ظاهر سازد در زمین فساد را ﴿۲۶﴾
و گفت موسیٰ علیه السلام هرآئينه من پناهی بردم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر متکبری که ایمان ندارد به روز حساب ﴿۲۷﴾
و گفت یک مرد مؤمن که از خانواده فرعون بود پنهان میداشت ایمان خود را آیا قتل میکنید مردی را که میگوید پروردگار من اللّه تعالٰی است و به تحقیق آمده است به شما با احکام روشن از جانب پروردگار شما و اگر او باشد دروغگوی پس بر او است وبال دروغگوئی او و اگر او راستین باشد پس خواهد رسید به شما بعضی از آن عذاب که وعده میکند به شما به تحقیق اللّه تعالٰی هدایت نمی دهد کسی را که او هست از حد گذرندهٔ دروغگوی ﴿۲۸﴾
[۲۶] سبب این رعب موسیٰ علیه السلام بر فرعون است کسی او را منع نکرده است لیکن بی دلیل میگوید که مرا بگذارید که او را قتل کنم (وَلْيَدْعُ رَبَّهُ) این نیز وهم مردم را دفع میکند که از بد دعای موسیٰ علیه السلام من نمیترسم و شما نیز مترسید (إِنِّي أَخَافُ) فرعون سبب قتل موسیٰ علیه السلام را ذکر میکند از سببی که یکی از این دو خطر است که یا او دین و عقیده شما را خراب کند و یا کم از کم جماعت خود را خواهد ساخت پس در وطن جنگ و فساد خواهد ساخت پس فساد اول از دین است و فساد دوم از دنیا است -
[۲۷] (مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ) قاتل به ناحق و ظالم آن است که این هر دو صفت در آن باشد خود را بزرگ می شمارد پس سخن حق کسی را قبول نمی کند و طبیعت او میخواهد که بر مردم تحت آن ظلم کند لیکن بعضی طبیعت انسان ظلم کردن میخواهد لیکن از حساب قیامت میترسد و که از حساب نیز نمی ترسد این ظالم بسیار بزرگ است -
[۲۸] از این آیت دعوت رجل مومن آغاز است چون موسیٰ علیه السلام به اللّه تعالٰی پناهی خواست پس اللّه تعالٰی برای امداد او این رجل مومن را ایستاد کرد که فرعون را از قتل موسیٰ علیه السلام منع میکرد و در این تشجیع به دعوت است و ذکر طریقه دعوت است و تسلییت به اهل حق است و در مکالمه رجل مومن چهار حصه است حصه اول در دو آیات است در این نجات دادن موسیٰ علیه السلام را از قتل نقل میکند به طریقه نرم ناصحانه و اشاره است که از سبب غرور پادشاهی مقابله حق را مکنید هلاک خواهید شد (مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ) مفسرین گفته اند که پسر کاکای فرعون بود و از این سبب فرعون برای او بسیار مهلت داد و بیان او را نیز شنید اگر اسرائیلی میبود فرعون چنین مهلت نمی داد (يَكْتُمُ إِيمَانَهُ) این طریقه دعوت است که در هنگام ابتداء دعوت این سخن ضروری نیست که داعی مسلک خود را اشکار کند تا مردم از ابتداء نفرت نکنند - و این کتمان گناه نیست بلکه رخصت است از سببی که یک کتمان حق است که حق را بیان نمی کند و دیگری کتمان حال است و به این به ایمان او هیچ نقصان نرسیده است از این سبب اللّه تعالٰی برای او مومن صفت گفته است و بعد او ایمان را اشکار کرده است (بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ) مراد از آن عذاب دنیا است مانند که در سوره طه (۴۸) ذکر است و عذاب باقیمانده در آخرت میباشد (إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ) جواب سوال است که آیا با این بیان به فرعونیان چیزی نفع رسید جواب داده شد که به مسرف کذاب نفع نمیرسد مراد از مسرف مشرک است و كَذَّابٌ، در دعوی ربوبیت است و این اوصاف فرعون بود -