الم ۱۷ اَلٌبَقَرَة

قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۳۳﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۳۴﴾

گفت اللّه تعالٰی: ائ آدم علیه السلام خبر ده ایشانرا به نامهای آن چیزها (و فواید آن)، پس چون خبرداد ایشانرا به نامهای آن چیزها (و فواید آن) ، گفت اللّه تعالٰی آیا نگفته بودم شما را که هرآئینه من میدانم چیز های نهانی زمین و آسمان ها را ، و میدانم آنچه را شما اشکار میکنید و آنچه را شما پنهان میکنید ﴿۳۳﴾
و وقتی که گفتیم به ملائیک سجده تعظیم (به پایین کردن سر) کنید به آدم علیه السلام پس همه سجده کردند مگر ابلیس انکار کرد و تکبر کرد و بود از کافران ﴿۳۴﴾


[۳۳] مقصد این انباء (خبر) این است که به ملائیک اشکار گردد که به آدم علیه السلام علم این چیزها هست ( أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ) در قصه مقصد کلان اثبات علم غیب و علم هرچیز برای اللّه تعالٰی است -
[۳۴] این قصه دوم است و در قرآن کریم در هفت سوره برای حکمت های جدا جدا ذکر است در اینجا یک مقصد انعام چهارم را بالای انسان ها ذکر میکند که اللّه تعالٰی بر آدم علیه السلام انعام سجود ملائیک ، زندگی در جنت ، و ابتلاء شرعی و پائین شدن در زمین ، برای اینکه نظام تکوینی و شرعی به آن مرتب شود ، و تعلیم توبه داده بود کرد این انعامات بالای همه اولاد آدم علیه السلام است - (اسْجُدُو) مقصد از سجده سجده تعظیم است به پائین کردن سر به طریقه سلام و احترام و این نوع سر پائین کردن به طریقه تعظیم به مخلوق در این آیت منسوخ است این را ابن کثیر و دیگر مفسرین نوشته است - (وَاسْتَكْبَرَ ) تکبر به ضد از قبول حق انکار کردن را میگویند و به مردم حق به چشم حقارت می نگرند و استکبار بغیر حق تکبر کردن است و هرچه تکبر در بعضی اوقات به استحقاق میباشد مانند درصفت اللّه تعالٰی و بغیر حق مانند در صفت بندگان در اینجا استثناء ابلیس منقطع است از سببی که او از جنس ملائیک نبود بلکه از جنس جن بود و امر آن در آیت (۱۲) سوره اعراف ذکر است و در اینجا چهار حالات ابلیس ذکر است سجده نکردن ، انکار از فرضیت سجده ، استکبار کردن که این علت است برای انکار ، با کافران شامل شدن - (وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ) اين دو معنی دارد اول اینکه در علم لله تعالٰی از جمله کفار بود و زندگی آن با ملائیک کرامت نبوده بلکه استدراج بود به معنی دوم توبه نکرد از جمله کفار شد -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>