الم ۲۷ اَلٌبَقَرَة

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾

هرآئینه آنهای که ایمان آوردند و آن کسانی که یهود اند و نصارا (عیسایان) و صابیان هرکه ایمان آورد (از ایشان) به اللّه تعالٰی و روز آخرت و عمل کردند نیک (به طریقه نبی) پس ایشان راست ثواب شان نزد پرودگار ایشان و نیست هیچ ترسی بر ایشان و نه ایشان اندوهگین شوند ﴿۶۲﴾
و وقتیکه گرفتیم وعده محکم از شما و بلند کردیم بالای شما طور (کوه) را و گفتیم بگیرید آن کتاب را که دادیم شما را با کوشش و یاد بگیرید آن احکام را که در آن است تا نجات یابید (از گناهان یا آتش) ﴿۶۳﴾


[۶۲] این آیت اختتام است به ترغیب ، که صرف به نام ها و نسبت ها نجات نیست ، کسی دعوی میکند که صاحب قرآن هستم ، کسی میگوید که امتی موسیٰ علیه السلام هستم ، کسی میگوید که امتی عیسیٰ علیه السلام هستم ، کسی میگوید زبور را قبول دارم و امتی یحیٰ علیه السلام هستم ، پس به این نجات یافته نمی توانند به ایمان (اعْبُدُوا رَبَّكُمُ) و به تابعداری نبی صل اللّه علیه وسلم نجات حاصل میشود - (صَّابِئِينَ) اینها گروه مختلف اند بعضی آنها عبادت ستاره ها را میکنند بعضی از ملائیک ، بعضی از ستاره ها بت می سازند و عبادت آن را میکنند ، و بعضی عبادت ستاره قطب را میکنند اینها زبور میخوانند و دعوی ایمان میکنند به یحیٰ علیه السلام به این مناسبت در حکم اهل کتاب داخل هستند - در ایمان به اللّه تعالٰی قبول کردن ذات آن قبول کردن توحید قبول کردن احکام و در احکام قبول کردن ملائیک کتابها و رسولان داخل است - این مشتمل بر تمام ایمانیات است -
[۶۳] این خطاب دوم است الی آیت (۸۲) در این سه خباثت کلان ها ذکر است - بی عهدی کردن ، در احکام اللّه تعالٰی حیله کردن ، به جرم مردم پاک را بدنام کردن - و پنج خباثت مردمان موجوده است تحریف معنوی کردن ، منافقت کردن ، تقلید امی ها در سخن های باطل ، تحریف لفظی کردن ، جنت رابرای خود خاص کردن ، بعد تتمه آن با تخویف و بشارت ذکر است ، بلند کردن کوه برای مجبور کردن نیست بلکه اکراه است و به آن ایمان قابل قبول است مثال این است که شمشیر برای کشتن کس بلند شود و او زود ایمان بیاورد این ایمان در شریعت قبول است - واین بلند کردن کوه درحقیقت است انکار از آن انکار از معجزات است (بِقُوَّةٍ) معنی آن کوشش در عمل کردن بالای کتاب است - ( وَاذْكُرُوا ) مقصد از آن درس و تدریس کردن است - ذکر به زبان خواندن و در دل فکر و تدبر کردن است -