الم ۳۷ اَلٌبَقَرَة

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۹۱﴾ وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۹۲﴾ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۹۳﴾

و چون گفته شود به ایشان که ایمان بیاورید به کتابی که نازل کرده اللّه تعالیٰ گویند ایمان می آوریم به کتابی که نازل شده بر ما و کافر می شوند به آنچه غیر آن است و حال آنکه آن حق است تصدیق کننده است کتابی راکه با ایشان است،بگو پس چرا قتل می کردید پیغمبران اللّه تعالیٰ را پیش از این اگر هستید مومنان ﴿۹۱﴾
و به تحقیق آورد به شما موسیٰ علیه السلام دلایل روشن را و احکام را پس گرفتید گوساله را به خدایی بعد از آن و شما ظلم می کردید (با شرک کردن) ﴿۹۲﴾
و وقتی که گرفتیم وعده محکم از شما و بلند کردیم بالای شما طور را (کوه) گفتیم ، بگیرید آن کتابی را که دادیم شما را به قوت و گوش فرا دهید برای قبول کردن آن گفتند شنیدیم ما و قبول نداریم ما ، طولانی شده در دل ایشان محبت گوساله از سبب کفر آنها ، بگو بد چیز است آنچه امر می کند شمار را به آن ایمان شما اگر هستید مومنان ﴿۹۳﴾

[۹۱] این نیز تنبیه است به آن کسی که در ایمان آوردن در کتاب های اللّه تعالیٰ فرق می کند و در این طریقه مناظره است اینها دعوی ایمان آوردن را بالای کتاب خود کردند پس بر آنها دو حجت قایم شد اول (يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ) و حجت دوم (فَلِمَ تَقْتُلُونَ) آه (وَهُوَ الْحَقُّ) در این الزام (لازم کردن) حجت است بالای اینها اگر تورات را به لحاظ حقانیت قبول دارید قرآن را نیز قبول کنید (فَلِمَ تَقْتُلُونَ) یعنی ایمان آوردن بالای تورات منافی (نفی کننده) قتل انبیاء است و در میان هر دو تناقض (تضاد) است پس اگر یک نقیض (ضد) باشد (قتل کردن انبیاء) نقیض دیگر شده نمی تواند (یعنی ایمان به تورات) -
[۹۲] از این آیت الی آیت (۹۶) خطاب ششم است در این ذکر دو خباثت کلان است ، اول تنبیه ازسبب شرک است باز تنبیه است از سبب انکار کتاب اللّه و باز اعلان مباهله (نفرین) است - (بِالْبَيِّنَاتِ) مراد آن ۹ معجزه است که در سوره اعراف ذکر است و همچنین ۸ انعامات آینده این سوره نیز در آن داخل است - (ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ) پیش در آیت (۵۱) به طور انعام ذکر بود به سبب عفو آنها و در اینجا به طور خباثت آنها ذکر است -
[۹۳] در این آیت ذکر خباثت دیگر آنها است اعراض از کتاب اللّه به سبب محبت شرکی - (سَمِعْنَا) گفتند در وقت بلند کردن کوه و (عَصَيْنَا) بعد از آن گفتند یا اول را به زبان گفتند و دوم را در دل گفتند یا اول قبول کردند و چند وقت بعد به عمل عصیان کردند -
فایده: کفر کردن به آیات توحید از سبب محبت گوساله بود که آن شرک است و همچنان محبت گوساله سبب عهد شکنی و سبب اعراض از کتاب اللّه بود - (أُشْرِبُو) اشراب به آب خوب سیر کردن که اثر آب به هر عضو برسد پس در این بسیار مبالغه است به بودن محبت گوساله در دل آنها - (قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ) این هم رد است به دعوی ایمان آنها به تورات یعنی چون عبادت کردن گوساله منافی ایمان است پس معلوم شد که دعوی ایمان ایشان دروغ است -