لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۱۸ المائدة
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳﴾ وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۱۴﴾ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾
پس به شکستن ایشان عهد خود را لعنت کردیم بر ایشان و گردانیدیم دلهای ایشان را سخت تبدیل میکنند کلمات اللّه تعالی را از جاهایش (مناسب) و فراموش کردند حصه بزرگی از آن که بیان آن شده بود و همیشه مطلع میشوی بر خیانت (نقصان) از ایشان مگر کم از ایشان پس درگذر کن از ایشان و روی بگردان (از ملامت کردن آنها) یقیناً اللّه دوست می دارد احسان کنندگان را ﴿۱۳﴾
و از کسانی که گفتند بدون شک ما نصارا هستیم ، گرفتیم ما وعده راسخ از ایشان پس فراموش کردند ایشان یک حصه از آنکه بیان شده به ایشان پس برانگیختیم میان ایشان دشمنی (در ظاهر) و بغض (دردل) تا روز قیامت و زود خبر دهد ایشان را اللّه تعالی به کارهای که می کردند ﴿۱۴﴾
ائ اهل کتاب: به تحقیق آمد به شما رسول ما (اشکار) بیان می کند برای شما بسیاری (مسائل) از آنچه که شما پنهان می کردید از کتاب اللّه تعالی و روی می گردانید از بسیاری آن یقیناً آمده به شما از جانب اللّه تعالی نوری و کتاب واضح بیان کننده ﴿۱۵﴾
[۱۳] در این ذکر پنج عذاب دنیوی است از سبب شکستن عهد (قَاسِيَةً) که در آنها هیچ وعظ ، تخویف و بشارت اثر نمی کند و به حسنة سیة و به سیة حسنة می گویند (يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ) این اثر قسوة قلب است از این سبب بدون عطف ذکر کرد و مراد از این تحریف معنوی است یعنی این چنین تاویلات میکنند که به آن شرک ، کفر ، بدعات و گناه را ثابت میکنند همچنین در آیت (۷۵) سوره بقره آمده است (عَنْ مَوَاضِعِهِ) مراد از این معنی مناسب (حقیقی) است پس تحریف معنوی و تفسیر به رائ مذموم (زشت) مراد است (وَنَسُوا حَظًّا) آن حصه تورات و انجیل که در آن توحید و ذکر رسول آخری بود آنرا ایشان طوری ترک کردند مانند که نسیا منسیا باشد اگر چه بعضی حصه را قبول دارند پس مصداق این قول است (أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ) یا اینکه از سبب تحریف قوه حافظه آنها خراب شد پس بسیار حصه از کتاب اللّه و دین الٰهی را فراموش کردند (فَاعْفُ عَنْهُمْ) این ضمیر راجع است به قلیلا (موُمنان) یا راجع است به ناقضین عهد و مراد از عفو است از آن جرمی که در حق تو کرده اند یعنی انتقام را از آنان مگیر چنانچه نبی کریم صل اللّه وعلیه وسلم سحر کننده را بر او و زن زهر دهنده را معاف کرده بودند (وَاصْفَحْ) مراد از این با عفو کردن روی گردانیدن است از سرزنش آنها -
[۱۴] در این ذکر نمونه دوم نقض پیمان است نقض پیمان آنها را ذکر کرد و یک عذاب دنیوی را ذکر کرده و این ذکر حال نصارا است بعد از ذکر یهود (قَالُوا إِنَّا نَصَارَى) در قالوا اشاره است که نام نصارا را این مردم بر خود خود آنها گذاشته بودند به این دعوی که ما نصرت کننده عیسی علیه السلام هستیم ، این نام از جانب اللّه تعالی نیست ولی مراد به این آن نصارای هستند که نقض عهد کرده اند (فَنَسُوا حَظًّا) در اینجا نقض عهد را به طریقه نسیان ذکر کرد زیرا که نقض عهد آنها مانند یهود از اول اشکار نه بود بلکه از سبب جهل بود و نقض عهد یهود با بودن علم است و در (حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا) مراد مسئله توحید است (فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ) اغرا از غِرا ماُخوذ است به سریش و ساجق گفته می شود یعنی دشمنی میان ایشان طوری پیدا شد که با یکدیگر از سبب بغض و جهل درهم آویختن یا آن دشمنی با آنان چسپید ، اشاره است که در بین آنها فرقه بازی بیشتر از یهود پیدا شد اول در میان آنها یعقوبیه ، نسطوریه و ملکانیه پیدا شد در باره عیسی علیه السلام و بعد دیگر گروه ها از آن پیدا شد و بسیار اختلاف و جنگ جدال در میان ایشان پیدا شد - (إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ) مراد از این زمان نزول عیسی علیه السلام است و آن زمان قریب روز قیامت است -
[۱۵] از این آیت باب دوم این حصه الی آیت (۴۱) است در این ذکر احوال تفصیلی اهل کتاب است که نقض عهد را کرده بودند در این دو خطابات اهل کتاب و یک خطاب اهل ایمان ذکر است - در این آیت (۱۵) خطاب برای اطاعت رسول آخرین و قرآن به ذکر عظمت شان رسول و قرآن است (يَا أَهْلَ الْكِتَابِ) کتاب به معنی جنس کتاب است اگر تورات باشد یا انجیل باشد و شامل است به یهود و نصارا هردو (وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ) مراد از عفو ترک کردن و اعراض است از بیان کردن آن و مراد از این آن مسائل اند که به دین آخری تعلق ندارند بلکه در این دین آنها منسوخ اند و چون هردو جانب کثرت شده نمی تواند پس مراد از آن کثرت فی نفسه است (قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ) این ترغیب به قرآن به ذکر دو صفت آن است اول نور یعنی قرآن نور است که به ذریعه آن حق واضح می گردد و تاریکی های جهل زایل می گردد (وَكِتَابٌ مُبِينٌ) این عطف صفت است بر صفت و موصوف یکی است (مبین) لازمی و متعدی هر دو معنی دارد در خود آن احکام اشکار است یا اشکار کننده است -