لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۲۶ المائدة

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۳۶﴾ يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۳۷﴾ وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۳۸﴾

هرآئينه کسانیکه کافر شدند اگر باشد مر ایشان را آنچه در زمین است همه و مانند آن همراه او که عوض (فدیه) دهند آنرا از عذاب روز قیامت هرگز قبول نه کرده شود از ایشان و ایشان راست عذاب درد دهنده ﴿۳۶﴾
می خواهند که بیرون آیند از آتش و نیستند ایشان بیرون آیندگان از آتش و مر ایشان راست عذاب همیشه ﴿۳۷﴾
و مرد دزد و زن دزد پس ببرید دست های ایشان را سزای آنچه به عمل آورده اند سزای با عبرتی است از جانب اللّه تعالی و اللّه تعالی غالب داناست ﴿۳۸﴾

[۳۶] این تخویف اخروی است و اشاره است که برای فلاح سه امور پیش ضروری است و همراه کسی این سه اوصاف نباشد او به هیچ نوعی از فدیه دادن از عذاب اللّه تعالی نجات یافته نمی تواند (كَفَرُوا) مراد آن مردمانی آند که بدون این سه صفات باشند (مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ) در تفسیر این حدیث بخاری و مسلم است که به کافر در روز قیامت گفته خواهد شد اگر برای تو زمین پُر از طلا داده شود آیا تو برای نجات یافتن خود از عذاب در فدیه میدهی او خواهد گفت بلی یا رب اللّه تعالی می فرماید من از تو در دنیا از آن چیزی آسانی خواسته بودم که شرک نکن -
[۳۷] پیش فرمود که به فدیه دادن از عذاب نجات یافته نمی توانند حالا بر او افزون گردید که به فرار کردن نیز نجات یافته نمی توانند (يُرِيدُونَ) سمعانی گفته است که خواستن به معنی تمنا کردن است و آیت در باره کافران است پس این منافات ندارد به بیرون شدن مومنان گنهکار از جنهم به سبب شفاعت کردن -
[۳۸] ربط این است که دفع یک وهم است آنکه اگر گفته شود که فدیه قبول نمی گردد از سببی که احترام مال دنیا نزد اللّه تعالی هیچ نیست پس جواب شد که احترام مال در شرع این است که به سرقه مال دست قطع می گردد (وَالسَّارِقُ) آیت اگر چه عام و مطلق است ولی از سبب احادیث صحیحه نصاب مال تعین گردیده است که آن قیمت مجن (سپر) است که در حدیث صحیح آمده اگر چه در آن اختلاف مجتهدین است و خوارج (ازسبب انکار ازاحادیث) قول نصاب سرقه را نمی کنند -(فَاقْطَعُوا) مراد از آن همچنان بریدن است که از جسم جدا شود سوال: در سوره یوسف آمده است (وَقَطَّعْنَ) در آنجاه معنی زخمی کردن است و الفاظ به یکی دیگری نزدیک است پس اینجا معنی به بریدن جدا کردن چگونه صحیح شده می تواند؟ جواب: در سوره یوسف معنی مجازی آن مراد گرفته شده است از سبب به یک قرینه و آن نیز قول بعضی از مفسرین است پس این ضروری نیست که معنی بریدن دیگر جاه نیز همین باشد بلکه در جای که معنی حقیقی امکان دارد و مجاز قرینه نباشد پس لفظ به معنی حقیقی آن حمل می شود - در آیت سرقه دیگر قرینه نیست و در اسلاف قول هیچ مفسری نیست که معنی قطع مجازی گرفته شود (جَزَاءً بِمَا كَسَبَا) عوض مناسب است به عمل آن اشاره است که این عمل دزدی به دست می شود پس مناسب نیز این است که سزا به دست داده شود (نَكَالًا مِنَ اللَّهِ) نکال آن سزاست که به سبب عبرت آن از ارتکاب این نوع عمل در زمانه آینده منع شود کننده این عمل و بینندگان نیز -