لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۳۲ المائدة

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۱﴾ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ ﴿۵۲﴾ وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ ﴿۵۳﴾

ائ مومنان: مگیرید یهود و نصارا را دوستان ‌، بعضی آنان یکسان اند (در کارهای کفر) با بعضی و کسی که دوست دارد ایشان را از شما پس هرآئينه اوست از ایشان هرآئينه اللّه تعالی توفیق نمیدهد قوم عنادیان را ﴿۵۱﴾
پس تو می بینی کسانی را که در دلهای شان مرض است می شتابند در دوستی ایشان میگویند می ترسیم از رسیدن حادثه به ما ، پس قریب است که اللّه تعالی بیاورد فتح یا چیز دیگری از جانب خود پس می شوند بر آنچه پنهان کرده اند در دل های خود (دوستی با کافران) پشیمان ﴿۵۲﴾
و میگویند مومنان: آیا همان کسانی اند که قسم میخورند بر اللّه تعالی قسم های سخت که ایشان همراهان شمایند برباد رفت عمل های ایشان پس شدند زیانکاران ﴿۵۳﴾

[۵۱] از این آیت باب دوم حصه دوم الی آیت (۶۶) است در آیت نهی از موالات به یهود و نصارا است و این عقد هفتم از عقود مومنان است باز زجر بر منافقین است که خلاف این عقد را میکنند ، ربط این آیت با پیش اینست که چون حکم به نبی به برحذر بودن از یهود و نصارا شد از ترس افتنان پس برای مومنان یک امر ضروری است برای اجتناب از آنها برای اینکه گمراه نشوند - همچنان یهود و نصارا مردمی اند که حکم جاهلیت را میخواهند پس از ایشان حکم برائت را میکند (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) این صفت ایمان تقاضای ترک موالاة را به یهود و نصارا می کند (أَوْلِيَاءُ) و چنین حکم در باره کافران عام در آیت (۲۸) سوره العمران نیز است ( بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ) این علت برای پیش است و موالات آنها به معنی امداد کردن است با یکدیگر در مقابله مسلمانان و همچنان موالات آنها به معنی مشابهت است با یکدیگر در کار های کفر گرچه آنها با یکدیگر دشمنی نیز دارند به دلیل آیت (۱۱۳) سوره بقره که گذشته است و از این آیت این مسئله گرفته شده است که (الکفر ملة واحده) ( وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ) و از این ماخوذ است این حدیث من تشبه بقوم فهو منهم و مراد از آن شباهت است در امور دین ایشان -
[۵۲] این زجر برای منافقین است به مخالفت کردن عقد پیش و بهانه ایشان را ذکر میکند و باز جواب آنرا (مَرَضٌ) شک و نفاق و محبت به کافران (يُسَارِعُونَ فِيهِمْ) یعنی فی موالاتهم (دردوستی کردن آنها) مسارعت از سبب برایش گفت که آنها در ضرر این موالات فکر نمیکنند با بی فکری این کار را می کنند (يَقُولُونَ) این بهانه منافقین است (دَائِرَةٌ) هر آن مصیبتی که از گردش زمانه پیدا می گردد مراد از این غلبه کافران و ضعف مومنان است و همچنان قحط و گرسنگی است میگویند که باز آنها به ما غله و امداد نمیدهند (بِالْفَتْحِ) مراد از فتح غلبه اسلام است بر کافران (أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ) فراخی رزق مومنان یا ظاهر کردن رازهای کافران (فَيُصْبِحُوا) تعبیر به اصباح از این سبب است که حالت پیش منافقان مانند تاریکی است و بعد از تاریکی روشنی به مثل صباح آمد و در روشنی برای ایشان نقصان شان ظاهر خواهد شد پس پشیمان خواهد شد به دوستی یهود و نصارا -
[۵۳] این قول مومنان به طریقه تعجب است بعد از ظاهر شدن حال منافقین (جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ) قسم کردن به اللّه تعالی به نزد مشرکان (منافقین) قسم سخت می باشد و بر غیراللّه قسم ایشان عادةً می باشد (خَاسِرِينَ) این از ندامت بالاتر است زیرا که ندامت صرف به فوت شدن مطلوب دنیوی بود و خسران با نقصان دنیا و آخرت هر دو است که با وجود شرمندگی در دنیا عمل هایشان نیز نابود شدند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>