لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۳۶ المائدة
وَتَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۶۲﴾ لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۶۳﴾ وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۶۴﴾
و می بینی بسیار را از آیشان که می شتابند در گناه و ظلم و خوردن ایشان حرام را هرآئينه بد است اعمالی که میکنند ﴿۶۲﴾
چرا منع نمی کردند ایشان را پیران و علماء ایشان از گفتن سخن گناه و از خوردن حرام هرآئینه بد است کاری که میکنند ﴿۶۳﴾
و گفتند یهود دست اللّه تعالی دربند شده است بسته شده اند دست های ایشان و لعنت شده است بر ایشان به سبب آنچه ایشان میگویند بلکه هردو دست اللّه تعالی گشاده است خرچ میکند هر نوع که میخواهد و هرآئینه می افزاید به بسیاری از ایشان از آن کتابی که نازل شده بسوی تو از طرف پروردگار تو در نافرمانی و کفر و افگندیم در میان ایشان دشمنی و بغض تا روز قیامت هر وقتیکه می افروزند آتش برای جنگ فرو می نشاند آنرا اللّه تعالی و می کوشند در زمین برای فساد و اللّه تعالی دوست ندارد فساد کنندگان را
﴿۶۴﴾
[۶۲] این نیز دلیل بر شر و ضلال ایشان است و در این علت ششم را ذکر میکند (وَتَرٰى) این دلیل است که این عمل گمراهی ایشان برای هرکسی اشکار است (الْإِثْمِ) مراد از این اقوال گناه است مانند اتخاذالولد و حلول و تثلیث (وَالْعُدْوَانِ) کارهای ظلم قتل کردن انبیاء و مردم حق پرست را و تحریف کردن - (السُّحْتَ) اموال امیان را خوردن (يُسَارِعُونَ) مراد از مسارعت این است که بغیر تعمق و فکر در عاقبت آن این کارها را میکنند -
[۶۳] در این ذکر علت هفتم است و این گمراهی از نوع جدا است و صرف عمل ملایان بزرگ است - (الرَّبَّانِيُّونَ) دراینجا مراد رهبانیون نصارا است یا آن مردمی که دعویٰ خدا پرستی را میکنند اگر یهود باشند یا نصارا باشند (لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ) قرطبی گفته است که این دلیل است که ترک کننده نهی عن المنکر مانند کننده منکر است همچنان اشاره است که نهی عن المنکر فریضه مستقل است به نسبت امر باالمعروف یکی در جای دیگری کافی نمی گردد -
[۶۴] در آیت ذکر علت های هشتم ، نهم و دهم است (و قالت الیهود اه ۸) (کلما او قدو نارا اه ۹) (و یسعون فی الارض اه ۱۰) ( يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) این کنایه از قبض و بخل است و این قول آنان بسیار بی عزتی و سب و شتم است به اللّه تعالی و سبب آن از ابن عباس رضی اللّه عنهما ذکر است که علمای یهود و عوام خوب در گشادگی دنیوی بودند علماء از سبب دین از جانب عوام قسماقسم عوایدی داشتند و عوام نیز فرق بین حلال و حرام را نمیکردند - وقتیکه نبی کریم صل اللّه وعلیه وسلم به مدینه هجرت کرد و در آنجا دین اسلام شایع شد پس عواید آنها کم شد زیرا که اکثر مردم از آنها جدا شدند و مسلمان شدند پس آنها (اظهار غلطی خود را نمی کردند) میگفتند که دست اللّه تعالی از ما بسته شدند و او بخل را اغاز کرد چنانچه ایشان نسبت فقر را نیز به اللّه تعالٰی می کردند آیت (۱۸۱) سوره العمران (غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ) این جمله دعائیه است به طریقه تعلیم از طرف اللّه تعالی به بندگان نیک در وقت این قول یهودیان ، و این دعا مستجاب است که در آخرت دست هایشان به پشت گردن شان بسته میشوند و همچنان در دنیا به اعتبار معنی ظاهری آن چنانچه گاه گاهی در مورد بعضی کسانی می باشد که در دنیا مسلمانان بر آنها غالب شوند و قید شان کنند (وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا) اثار لعنت بر یهودیان که بسیار اشکار شده است و در آینده نیز اشکار می شود و مراد از قول مغلولة است (بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ) این رد بر قول آنهاست که مغلولة است زیرا که مبسوطتان در مقابل مغلولة است و اثبات ید در بسیاری از آیت ها و احادیث است ، ابن عبدالبر در شرح موطیٰ گفته است که اجماع اهل السنة است که بر آیت ها و احادیث صفات اللّه تعالی اقرار و ایمان آوردن و بر حقیقت حمل کردن بغیر از تکییف و تشبیه ضروری است و از آن انکار کردن و تاویل و تشبیه کردن مذهب مبتدعین ( جهمیه ، معتزله) است و از امام ابوحنیفه رحمت اللّه علیه در فقه اکبر و در شرح آن این مذهب نقل است که تاویل آن به قدرت شده نمی تواند (يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ) تائید مقصد مبسوطتان است ، اشاره است که انفاق موافق حکمت خود میکند بر آن اعتراض شده نمی تواند (مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا) در این نسبت به قرآن نسبت سببیه است چنانچه در آیت (۱۲۵) سوره توبه و آیت (۸۲) سوره اسراء است یعنی آنان از قبل در طغیان و کفر گرفتار اند ولی آنقدری که یک یک آیت قرآن نازل شود و برای ایشان بیان شود پس آنها از آن نیز انکار میکنند پس طغیان و کفر ایشان از این سبب افزون می گردد طغیان تجاوز کردن از حد است و رساننده به کفر است از این سبب بعد از آن کفرا را ذکر کرد (وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ) یعنی در میان یهود و نصارا بغض و دشمنی است به سبب اختلاف و تفرق دین (سوال) در آیت (۵۱) گذشت که در میان شان ولایت (دوستی) است ؟ (جواب) آن ولایت به معنی مشابهت است در کار های کفر - و کمک کردن به یکدیگر در مقابله مؤمنان - اگر چه در داخل بغض و عداوت است - و ذکر آنها برای عبرت مومنان است ، عداوة دشمنی اشکار و بغضاء کینه پنهان و بغض دل است ـ مراد از یوم القیامة قرب (وقت نزدیک) قیامت است مراد از (نَارًا لِلْحَرْبِ) اسباب جنگ و مکرها و کیدهای ایشان است (أَطْفَأَهَا اللَّهُ) کنایه است که اللّه تعالی شر آنهارا به یک نوع دفع میکند به مسلمانان غلبه می دهد و در دل آنها رعب می اندازد - اشاره است که آنها در احد و احزاب وغیره خلاف مسلمانان کیدهای کرده بودند ولی ناکام و ذلیل شدند (وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا) از دین اسلام و قرآن سنت منع کردن مردم و مقابله آنها را کردن و اشاعت یهودیت و نصرانیت را کردن ، این همه فساد فی الارض است -