لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۳۹ المائدة
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۷۲﴾ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۳﴾ أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۷۴﴾ مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۷۵﴾ قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۷۶﴾
هرآئينه کافر شدند کسانیکه گفتند بدرستیکه اللّه تعالی او مسیح پسر مریم است و گفته است مسیح: ائ بنی اسرائیل بندگی اللّه تعالی را کنید که پروردگارمن است و پروردگار شماست هرآئینه کسی که شریک قرار دهد به اللّه تعالی پس بدرستیکه اللّه تعالی حرام کرده است بر وی جنت را و جای او جهنم است و نیست ظالمان را هیچ یاری دهنده ﴿۷۲﴾
هرآئينه کافر شدند کسانی که گفتند اللّه تعالی سوم است از سه ، و نیست هیچ مستحق بندگی بغیر از یک ذات و اگر منع نه شوند از آنچه میگویند ضرور میرسد کافران را از ایشان عذاب درد دهنده ﴿۷۳﴾
آیا پس توبه نمیکنند (از دل) به اللّه تعالی و که آمرزش بطلبند از او به زبان و اللّه تعالی آمررنده مهربان است ﴿۷۴﴾
نیست مسیح پسر مریم مگر رسول است ، بدرستیکه گذشته اند پیش از وی بسیار رسولان ، و مادر او بسیار راستگوست ، بودند هردو که می خوردند طعام را ببین چگونه بیان میکنیم برای ایشان دلایل توحید را ، باز ببین چگونه باز گردانیده میشوند ایشان (از توحید) ﴿۷۵﴾
بگو: آیا بندگی میکنید به جز از اللّه تعالی کسی را که اختیار ندارد برای شما زیانی و نه سودی - و اللّه تعالی همانست شنوا بر هرچیز و دانا بر هرچیز ﴿۷۶﴾
[۷۲] این مسئله دوم تبلیغیه در باره کفر نصارا است و مقصد در آن برای ایشان دعوت توحید است به قول عیسیٰ علیه السلام و در آن ذکر عمی و صم ایشان است پیش از بعثت رسول آخرین - (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ) چنین در آیت (۱۷) نیز ذکر شد در آنجا رد کردن بر عقیده شرک فی التصرف بود و اینجا رد بر عقیده شرک فی العبادة است زیرا بعد از آن قول عیسی علیه السلام را در رد شرک فی العبادة ذکر میکند - این قول یعقوبیه و ملکانیه بود (ایشان جماعتی از نصارا اند) از این سبب که آنها می گفتند که اللّه تعالی حلول کرده است در بدن عیسیٰ علیه السلام پس عبادت عیسیٰ عبادت اللّه است و چون آنها نه گفته اند که عیسیٰ علیه السلام اله مستقل است از این سبب این طور نه گفت که ان المسیح بن المریم هواللّه (وَقَالَ الْمَسِيحُ) این دلیل نقلی عیسیٰ علیه السلام بر رد شرک فی العباده است -
[۷۳] این مسئله سوم تبلیغیه است رد است بر عقیده دیگر نصارا و این عقیده نسطوریه بود و ابن جریر گفته است که همه جماعت های ملکانیه ، یعقوبیه و نسطوریه بر این قول میکنند ، و جماالدین در تفسیر قاسمی گفته است که این جماعت (کولی ری دینس) بود آنها میگویند اله سه است اللّه و عیسی و مریم در باره این عقیده تثلیث اختلاف است از تعبیرات یک تعبیر این است که آنها میگویند که اب اله است و ابن اللّه است و روح اللّه است و مجموعاً یک اله است مانند در شمس (آفتاب) سه اوصاف است شعاع ، حرارت و قرص (قرص آفتاب) (وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ) این رد صریح بر قول آنهاست زیرا گرچه آنها اله واحد می گفتند لیکن دیگران را نیز به وصف اله موصوف می کردند (لَيَمَسَّنَّ) مس به معنی اصابت است و به معنی الصاق (چسبیدن) شدن -
[۷۴] این ترغیب به توبه از هردو عقیده است و ترغیب به الفاظ تنببه است و خازن گفته است استهفام به معنی امر است و توبه به معنی رجوع الی التوحید است و استغفار ترک کردن شرک و کفر است یا توبه به دل و استغفار به زبان است -
[۷۵] این دلیل است برای نفی الوهیت از عیسی علیه السلام و از مادر آن واین علت برای توبه کردن است و این مشتمل است بر دلایل بسیار اول اینکه ابن مریم است پس ابنیة و مادر شدن منافی به الوهیت است - دوم اینکه رسول است و رسالت منافی به الوهیت است و این حصر اضافی است یعنی در او وصف رسالت است صرف وصف الوهیة در او نیست (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ) این دلیل دوم با دو توضیح است اول این که پیش از آن رسل گذشته اند و از آنها نیز عجایبات و معجزات مانند عیسی علیه السلام ظاهر شده پس اگر این معجزات و عجایبات سبب الوهیت باشند پس همه رسل اله خواهند بود توضیح دوم این که پیش رسل گذشته اند پس عیسی علیه السلام نیز مانند آنها می میرد پس اله شده نمی تواند (وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ) این دلیل نفی الوهیت از مریم است یعنی صدیقیت منافی به الوهیت است زیرا که صدیقین بسیار مردم اند باید همه اله شوند - و از این سبب صادقة نگفته است زیرا که صدق صفت اله شده می تواند و صدیقیت صفت عبدیت است (تنبیه) از این سبب اهل علم استدلال کرده اند که مریم پیغمبر نبود (چنانچه ابن حزم گفته است که زن پیغمبر شده میتواند) پس ابوالحسن اشعری بر این اجماع ذکر کرده است که زن پیغمبر شده نمیتواند (كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ) این پنجم دلیل مشترک عیسی علیه السلام و مریم علیه السلام درباره رد الوهیت آنهاست واین دلیل واضح است که کسی محتاج به خوراک باشد او محتاج به هر چیز است و او محتاج به جسم است و جسم مرکب است از گوشت و استخوان وغیره و به ادرار و غایط نیز محتاج می باشد و محتاج اله شده نمیتواند -
[۷۶] این مسئله چهارم تبلیغیه است به رد بر شرک فی العبادة و این تفریع است بر رد الوهیت از عیسی علیه السلام و مریم علیه السلام اگر چه این خطاب عام است برای همه مشرکین ولی مقصد در آن رد بر نصارا است (مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا) نقصان را اول ذکر کرد زیرا که دفع نقصان اول میباشد از حاصل کردن سود - مراد از ما عیسی و مریم است (سوال) اینها که ذوی العقول هستند و لفظ ما برا غیر ذوی العقول است حقیقة؟ (جواب) شعرانی از سیبویه نقل کرده است که لفظ ما حقیقت مشترکه است در بین ذوی العقول و غیر ذوی العقول (وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ) قرطبی گفته است که اشاره است که بر عیسی علیه السلام این طور حالت امده است که نمی شنود و نمی بیند ونه دانای دارد و نه سود و زیان داده میتواند پس چطور اللّه شده میتواند و آن صفات صرف از اللّه تعالی است -