لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۴۰ المائدة

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿۷۷﴾ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۷۸﴾ كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۹﴾

بگو: ائ اهل کتاب: از حد مگذرید در دین خود به ناحق و پیروی مکنید خواهشات قومی را که گمراه شدند پیش از شما و گمراه کردند مردمان بسیار را و گمراه مانده اند از راه راست (بعد از علم) ﴿۷۷﴾
لعنت کرده شد بر کسانیکه کافر شدند از بنی اسرائیل بر زبان داود علیه السلام و عیسی علیه السلام پسر مریم این به سبب آن بود که نافرمانی کردند و بودند که از حد در میگذشتند ﴿۷۸﴾
بودند که منع نمیکردند از کار بدی که ایشان میکردند هرآئینه بد کاریست که میکردند ﴿۷۹﴾

[۷۷] در این مسئله پنجم تبلیغیه است برای رد غلو نصارا با شرک و بدعت کردن (قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ) اگر چه این وصف عام است ولی ظاهر این است که این خطاب است به نصارا (لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ) غلو در اصل تجاوز کردن است از حد و دو استعمال دارد یکی خاص و دیگری عام - عام این است که اگر تجاوز کردن از حد به زیادت کردن باشد یا کمی کردن باشد یعنی افراط کردن باشد یا تفریط کردن باشد به این معنی در آیت (۱۷۱) سوره نساء مراد است ، و خاص این که تجاوز کردن به زیادت کردن باشد این معنی در اینجا مراد است و خطاب است به نصارا ، از این سبب مفسرین معنی کرده اند که بدعت نکنید (فتح البیان از قتاده) و نصارا غلو در باره عیسی علیه السلام کرده اند که از بشریت بالاتر دانسته اند (فِي دِينِكُمْ) در این اشاره است که غلو دو نوع است یکی غلو للدین است و دیگری فی الدین همچنان از این تعبیر شده میتواند به بدعت للدین و بدعت فی الدین پس نوع اول آن است که برای ترقی دین وسایل بسازد و به آن وسایل دین نمیگویند مانند علم نحو و صرف وغیره و طریقه مدارس پس در این نوع منع نیست به این شرط که به سنت نقصان نرساند - وبه دوم بدعت شرعیه نیز گفته میشود آن که در دین یک چیز را داخل کند اگر در عقیده باشد یا در عمل یا در کیفیت و مقدار و وقت باشد و به آن دین میگویند پس این بدعت ضلالت است در این آیت این نوع مراد است با قرینه فی دینکم - (غَيْرَ الْحَقِّ) این صفت موصوف است محذوف و مفعول مطلق است برای تقیید (غلو غیر الحق یعنی الباطل) وبه آن غلو از حق احتراز میکند که آن جایز است که پیش گذشت (وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ) در اینجا مراد از اتباع تقلید است (مهائمی تبصیرالرحمن) از سببی که اتباع بی دلیل تقلید است - اهواء جمع هواء است و آن است که نفس به جانب آن دعوت میدهد (خلاف شرع) (قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ) در زادالمسیر و خازن معنی آنرا نوشته است (ابتدعوی) به طریقه بدعت گمراه شده است (وَأَضَلُّوا كَثِيرًا) اشاره است که به زیاد بودن پیروان آن اعتباری نیست واین ضلال به سبب دعوت آنهاست به جانب گمراهی - (وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ) این به سبب تمسک به متشابهات وامام رازی در تفسیر گفته است اول ضلال انها شرک و بدعات بود و ضلال دوم دعوت به شرک و بدعت بود و ضلال سوم همیشه باقی ماندن به این گمراهی بدون توبه کردن -
[۷۸] در این تخویف دنیوی است به ذکر لعنت مستمره بر بنی اسرائیل به سبب آن گناهان که پیش ذکر شد و در این رد است بر وهم آنها ، وهم این بود که آنها می گفتند که ما اولاد انبیاء هستیم برای ما گناهان نقصان نمی رسانند؟ جواب شد (لُعِنَ الَّذِينَ) قرطبی میگوید از این ظاهر گردید که کفار اگرچه اولاد پیغمبران باشند و یا در نصب شریف اند ولی بر آنها لعنت جایز است (عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ) مراد از این کتاب داود علیه السلام (زبور) و کتاب عیسی علیه السلام (انجیل) است در این دو کتاب بر کافران لعنت شده است یا مراد از آن دعا شر آن هردو است دعا اولی بر اصحاب السبت و دعا دومی بر کفر کنندگان بعد از نزول مایده - و دو اسباب این لعنت ذکر است در این قول (بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ) عصیان گناهای عام و اعتداء بدعات یا ظلم بالای انسانهاست -
[۷۹] در این سبب سوم لعنت ذکر است (كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ) یعنی در یکدیگر منکر میدیدند ولی از آن منع نمیکردند پس در منکر کردن و در نهی نکردن شریک بودند پس دو گناه شد قرطبی گفته است که در این اشاره است که نهی عن المنکر فرض است اگر به دست باشد یا دهن باشد یا به دل باشد به اعتبار استطاعت دوم اگر یک شخص خودش معصیت میکند به آن هم بر آن نهی عن المنکر لازم است سوم اینکه ترک نهی عن المنکر سبب عذاب سخت است در (لَبِئْسَ مَا كَانُوا) اشاره است که یک شخص منکر نمیکند ولی نهی عن المنکر را ترک میکند باز هم گنهگار است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>