لَا يُحِبُّ اللَّهُ ۲۴۱ المائدة
تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ ﴿۸۰﴾ وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸۱﴾ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۸۲﴾
می بینی بسیاری از ایشان را که دوستی میکنند با کافران هرآئینه بد عملی است که پیش فرستاده است برای شان نفوس ایشان از سببی که غضب کرده است اللّه تعالی بر ایشان و ایشان در عذاب جاویدانند ﴿۸۰﴾
و اگر ایمان میداشتند به اللّه تعالی و به پیغمبر صل اللّه وعلیه وسلم و به آن کتابی که نازل شده بسوی او البته دوست نمیگرفتند ایشان را و لیکن بسیار از ایشان نافرمانند ﴿۸۱﴾
هرآئينه بیابی بسیار سخت ترین مردمان در عداوت با موُمنان یهود و مشرکان را - و هرآئينه بیابی بسیار نزدیکترین از ایشان در دوستی با موًمنان کسانی را که میگویند بدون شک ما نصارا هستیم ، این به سبب آنست که بعضی از ایشان طلب گار حق اند و از اللّه تعالی ترسندگان اند و هرآئینه از حق تکبر نمیکنند ﴿۸۲﴾
[۸۰] این ذکر خباثت خوردان است بعد از ذکر بزرگان برای استمرار لعنت در آنها پس این سبب چهارم است و چون این ذکر خوردان بود زیرا اورا مستقل ذکر کرد بدون حرف عطف (تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ) یعنی خباثت قبلی صرف ترک نهی عن المنکر بود واین خباثت از آن بیشتر است از سببی که اینها نهی در کنار بلکه با آنها دوستی میکنند اگر مراد از کثیرا منافقان باشند پس این کثرت فی نفسه است (سَخِطَ اللَّهُ) سخط زیاد است از غضب به این سبب که در این معنی خفه شدن با غضب است و از این معلوم گردید که در موالات (دوستی) با کافران دو عذاب می آید یکی سخط اللّه تعالی دیگر خلود در عذاب -
[۸۱] در این رد است به موالات کافران - و در این مانند آیت پیش دو توجیه است (۱) منافقان مراد اند و از النبی مراد رسول آخری است و از ما انزل الیه مراد قرآن است (۲) و اگر کافران کتابیان مراد باشند پس از النبی و ما انزل مراد موسیٰ علیه السلام و تورات است ، و مقصد آیت این است که موالات به کافران منافی به ایمان باللّه و نبی و کتاب اللّه است -
[۸۲] این زیادت به بیان ماقبل است با ذکر فرق در میان یهود و نصارا پس اشاره است که عیب های ذکر شده پیش در یهود و در همراهان ایشان مشرکین زیاد است نسبت به نصارا (لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ) این آیت دلالت میکند به اشکار بودن دشمنی آنها (وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى) در این دو قول مفسرین است اول اینکه مراد از آن نصاراست که در حبش یا مدینه ایمان آوردند و قرآن را شنیدن و دلیل این قول اینست که برای آنها دوستی موًمنان را ثابت کرده است - و قول دوم این است که مراد از آن نصارا عام است گرچه کافران باشند وسبب فرق را مفسرین این نوشته اند که مذهب یهود این است که شر و اذیت رساندن به مخالف واجب است اگر با قتل کردن باشد یا به غارت کردن اموال باشد وغیره و در مذهب نصارا ایذا دادن به مخالف جایز نیست - (سوال) نصارا این زمانه مانند یهود اند بلکه از آنها در دشمنی از آنها زیاده تر اند پس این فرق چطور صحیح شده میتواند؟ (جواب) در اینجا مراد بعضی نصارا اند چنانچه پیش ذکر شد (ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ) وجه سببیت این است که در قوم یا قریه چنین حق موجود باشد و داعیان حق باشند پس در آن قوم انابت الی الحق به وجود می آید از سببی که کار عملی را در قوم خود می بیند (قِسِّيسِينَ) جمع قسیس است در اصل از قس است به معنی تتبع و طلب یک چیز به مطلق عالم گفته میشود و همچنان به علماء متبع نیر گفته میشود و قرطبی ، نیشاپوری از عروه بن زبیر روایت ذکر کرده است که وقتیکه نصارا کتاب خود انجیل را ضایع کردند و در آن تحریف کردند پس یک عالم آن برحق و استقامت باقی ماند و نام آن قسیس بود پس کسانی که بر دین او بودند آنها را قسیسین می گفتند یعنی پیروان قسیس در دین حق (وَرُهْبَانًا) آن عبادت کنندگان که از اللّه تعالی می ترسند و مال و جاه مطلوب آنها نباشد (وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ) اشاره است که علم حق و عبادت در آنها چنین اثر کرده است که ایشان از سخن حق هیچگاه تکبر نمیکنند بلکه تواضع میکنند -