وَإِذَا سَمِعُوا ۲۴۴ المائدة
وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾ لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۸۹﴾
و بخورید از آنچه داده است شما را اللّه تعالی حلال لذائذ و بترسید از اللّه تعالی که شما به او ایمان دارید ﴿۸۸﴾
مواخذه نمیکند اللّه تعالٰی شما را در سوگند های بی اراده شما ولی مواخذه می کند شما را به آنکه ببندید سوگندها را پس کفاره آن دادن طعام ده مسکین راست از میانه از طعامی که میخورانید خانواده خود را یا لباس ایشان یا آزاد کردن برده است ، پس هرکه را میسر نشود پس بر اوست روزه داشتن سه روز (پئ در پئ) این است کفاره سوگندهای شما و چون سوگند خورید، و نگاه دارید سوگندهای خود را ، همچنین بیان میکند اللّه تعالٰی برای شما احکام خود را که شما شکر کنید ﴿۸۹﴾
[۸۸] در این تاکید لاتحرموا است و ذکر شرایط خوراک است که حلال و طیب باشد و مراد از کلوا فایده گرفتن از حلال در خوراک ، نوشیدن ، لباس و سواری کردن وغیره است و خوراک چون مقصد کلان است از این سبب اورا خاص ذکر کرد (حَلَالًا طَيِّبًا) حلال آنست که دلیل شرعی برای حرمت آن نباشد و طیبا آن است که از شبهه نیز پاک باشد - از ابن مبارک نقل است که حلال آنست که به طریقه شرعی حاصل گردد و طیب آنست که در آن غذائیت و ترقی بدن باشد و مضر صحت نباشد -
[۸۹] ربط آیت این است که قرطبی و سمعانی روایت کرده است که آن صحابه کرامی که اراده رهبانیت کرده بودند ایشان با او سوگند خورده بودند پس وقتیکه آیت پیش نازل شد که (لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ) پس ایشان پرسیدند که ما سوگند کرده ایم پس حکم آن چه است پس این آیت نازل شد (لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ) چنین در آیت (۲۲۵) سوره بقره گذشته است ، مواخذه به دو نوع است اول دنیوی یعنی کفاره است نوع دوم اخروی یعنی عذاب الٰهی در اینجا نفی از هردو نوع مراد است (بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ) لغو در اصل آن چیزیست که با بی اعتنایی انداخته شود و لغو به دو نوع است اول الفاظ قسم از دهن بدون اراده بطور عادت برآید چنانچه بعضی از مردمان بطور عادت می گویند سوگند است ، واللّهِ ، باللّهِ - سوگند دوم که بر کار گذشته به کردن یا نکردن آن بطور انکار سوگند بخورد کردن یا نکردن آن از او فراموش شده باشد اول قول امام شافعی رحمة اللّّه علیه است و دوم قول امام ابوحنیفه و امام احمد رحمة اللّه و علیهما است راجح این است که این هردو در لغو یمین داخل است (بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ) عقد در اصل به بسته کردن گفته میشود پس در اینجا آن سوگند مراد است که کردن یا نه کردن آن به زمانه آینده بسته شود و به این یمین منعقد گفته میشود و در حانث شدن آن کفاره واجب میشود بالاتفاق یعنی (بِنَکثِ ما عقدتم یا اذا حنثتم) - (فَكَفَّارَتُهُ) این تفصیل یؤاخذکم است و برای آن کفاره گفته میشود زیرا به آن گناه شکستاندن آن پنهان میگردد و معاف میگردد (إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ) در تحدید(حد) اطعام اختلاف علم است روایت علی رضی اللّه وعنه است که دو وقت طعام باید بدهد (چاشت و شام) از حسن بصری نقل است که یک وقت طعام که نان و گوشت باشد کافی است از اکثر اهل علم نقل است که نیم صاع گندم (که تقریباً دو کیلو میباشد) یا قیمت آنرا بدهد به هریکی که عمل کند جایز است (أَوْ كِسْوَتُهُمْ) درآیت حد آن نیز ذکر نشده است امام شافعی رحمة اللّّه علیه می فرماید که برای آنچه که لباس گفته می شود پیراهن دراز و شلوار یا عمامه بدهد و امام مالک و احمد رحمة اللّّه علیهما میگویند آن لباس که در آن نماز خواندن صحیح باشد مناسب مرد یا زن ، در مذهب حنفی است که یک جوره لباس که در عرف استعمال میگردد واین را در ملکیت وی میدهد (أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ) مراد از گردن همه ذات انسان است اگر برده باشد یا کنیز باشد و در نزد احناف عام است اگر مؤمن باشد یا کافر باشد و در نزد دیگر ایمه مؤمن بودن شرط است (فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ) در اطعام اشاره است که برخود ده روز طعام را کم کند و در این تصریح است که سه روز خود را به کلی گرسنه کند پس در اول ده انتهاء جمع قلت و ابتداء جمع کثرت ذکر شد و در روزه ادنیٰ جمع قلت را ذکر کرد یعنی این جمع قلت عدد با جمع کثرت طعام برابر است و در این سه روز تتابع (پی در پی) شرط است به نزد احناف به سبب قراءة ابی بن کعب رضی اللّه وعنه و ابن مسعود رضی اللّه و عنه و به نزد دیگر ائمه تتابع شرط نیست صرف سنت است (ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ) وبا این حنث مراد است ولی حلف اصل سبب کفاره است از این سبب ذکر آنرا کرد پس این دلیل است که مقدم کردن کفاره را بر سوگند خوردن جایز نیست (وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ) تشریح اول این که خود را نگه دارید از بسیاری سوگند خوردن (خازن) دوم اینکه بعد از حنث در دادن کفاره شتاب کند (قرطبی) -