وَإِذَا سَمِعُوا ۲۴۹ المائدة

مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿۹۹﴾ قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰۰﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾

نیست بر ذمه رسول مگر رسانیدن است ، و اللّه تعالٰی میداند آنچه اشکار میکنید و آنچه پنهان میکنید ﴿۹۹﴾
بگو: که برابر نیست پلید و پاک و اگرچه متعجب کند ترا کثرت پلید ، پس بترسید از اللّه تعالٰی ائ صاحبان خرد تا کامیاب شوید ﴿۱۰۰﴾
ائ مومنان : مپرسید از چنین چیزها که اگر اشکارا کرده شود بر شما (جواب آن) اندوهگین گرداند شمارا و اگر سوال میکنید از این چیزها وقتیکه نازل میشود قرآن اشکار کرده شود بر شما (جواب آن) درگذشت اللّه تعالی از آنها (سوال ها) و اللّه تعالی آمرزنده صبر کننده است ﴿۱۰۱﴾

[۹۹] در این نیز تاکید است برای عمل کردن بر احکام ماقبل به دو طریقه اولی (مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ) یعنی عذر شما بر کوتاهی کردن قبول نیست بلکه به بلاغ رسول حجت بالای شما قایم شد - طریقه دومی (وَاللَّهُ يَعْلَمُ) یعنی احوال ظاهری باطنی و موافقت و منافقت شما را می شناسد -
[۱۰۰] بعد از تاکیدات ترغیب است به عقاید و اعمال و اخلاق صالح وتحذیر از خبیث است و در این جواب وهم است که مردم در حالات و کارهای عام صرف به کثرت اعتبار میدهند مانند جمهوریت در این زمانه؟ حاصل جواب این است که فرق بین پاک پلید ضروری است به کثرت اعتبار نیست چنانچه در آیت (۱۱۷) سوره انعام است (الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ) خبیث را مقدم کرد از سبب کثرت این هردو الفاظ عام است (وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ) این اعجاب طبعی غیر اختیاری است پس به نبی صل اللّه وعلیه وسلم خطاب است یا مراد از آن خوشی و تکبر کردن است بس خطاب به هر آن مخاطب است که فرق بین خبیث و طیب نمیکند -
[۱۰۱] ربط این است چون به یاد گرفتن فرق بین خبیث و طیب تشویق داده شد پس شنوندگان از آن سبب سوالات زیادی را آغاز کردند پس حالا آداب سوال کردن را ذکر میکند (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) اشاره است که مقتضی ایمان این است که در بین مسائل ضروری و غیر ضروری فرق کرده شود (لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ) در این سوال عبداللّه بن حذافه داخل است که از نبی صل اللّه وعلیه وسلم سوال در باره پدر خود (من اَبی) کرده بود بخاری و مسلم روایت کرده است - همچنان ابن الحجر در فتح الباری گفته است که در آن سوالاتی که به طور استهزاء باشد یا به طور امتحان باشد یا به طور تعنت (ضد) باشد نیز داخل است (إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ) یعنی که جواب داده شود باز سوال کننده خفه میباشد واین جمله صفت مقیده است برای اشیاء ، واین قید احترازی نیست پس اشکار گردید که سوال های ضروری را کردن به کار است (وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ) در این اولین قول مفسرین این است که زجر است و تاکید لاتساُلوا است یعنی نزول قرآن آغاز است وشما این سوالهای غیر ضروری را میکنید پس ضرور در قرآن جواب می آید و باز شما خفه خواهید شد پس چرا شما همچنین سوالات میکنید - و قول دوم از خازن است یعنی اگر شما صبر کنید تا آنکه در قرآن یک حکم نازل شود و برای شرح آن محتاج هستید پس سوال کنید جواب داده خواهد شد پس بنابر این تفسیر ترغیب به سوال کردن است در وقت ضرورت (عَفَا اللَّهُ عَنْهَا) این جمله مستانفه است و اشاره است که این نوع سوالات گناه است ولی اللّه تعالٰی (قبل از نزول نهی) آنها را به شما معاف کرده است -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>