وَإِذَا سَمِعُوا ۲۵۱ المائدة
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿۱۰۴﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾
و وقتیکه گفته شود ایشان را بیائید بسوی آنکه نازل کرده اللّه تعالی و (بیائید) بسوی رسول میگویند آنها کافیست ما را راهی که یافتیم بر آن اجداد خود را اگر چه بودند اجداد شان هیچ نمی دانستند از دین ونه راه درست را میدانند ﴿۱۰۴﴾
ائ مومنان: بر شما لازم است فکر جانهای خود هیچ ضرر به شما رسانده نمیتواند کسیکه گمراه شد وقتیکه بر هدایت باشید خاص بسوی اللّه تعالٰی هست بازگشتن همه شما پس خبر خواهد کرد شمار ا به آن اعمال که میکردید ﴿۱۰۵﴾
[۱۰۴] در این زجر است به تقلید کردن جاهلان و ابطال دلیل باطل پرستان است که اتباع اجداد است یعنی آنها در شرکیات و در ساختن بحیره سائبه وغیره دلیل شرعی ندارند بلکه دلیل آنها طریقه اجداد ایشان است (وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ) صیغه مجهول برای تعمیم قائلان است یعنی هر کسی ودر هر وقتی که به آنها این دعوت داده شود (تَعَالَوْا) این لفظ از سبب ماده (علو) خود در آن آواز ذکر شده میتواند که به طرف ترقی دعوت میدهد (إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ) اشاره است که قرآن و حدیث هر دو دلایل مستقل شرعی اند معلوم شد که حجت در دین قرآن و حدیث است و اجماع و قیاس بر این هردو بناست اگر مستند از اینها باشد پس آن اجماع و قیاس مقبول است واگر از اینها مستند نباشد پس مردود است (قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا) در لفظ حسبنا بسیار تاکید بر جهل آنهاست یعنی به قرآن و سنت حاجت نمیدانند زیرا که طریقه اجداد را کافی میشمارند - آبانا مراد از این علماء مسلک آنها و اجداد شان است چناچه راغب در مفردات نوشته است (أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ) حاصل این که پیروی (آن اجداد که علماء و با هدایت باشند) در کارهای شرک و در سخن های بی دلیل جایز نیست پس اگر بدون علم و بدون هدایت باشد به طریقه اولیٰ جایز نیست (لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا) مراد از شئ دلیل و حق است (وَلَا يَهْتَدُونَ) مراد از اهتداء عمل کردن است بر دلیل شرعی یعنی نه عالمان اند و نه اهل هدایت اند بلکه جاهلان و گمراهان اند - و خازن ، رازی و نسفی وغیره در اینجا نوشته اند که اشکار شد که اقتدا عالم مهتدی صحیح است به این شرط که قول آن بر حجت ، برهان و دلیل بنا باشد پس اگر عالم مهتدی باشد ولی یک قول آن بی دلیل باشد پس تقلید آن نیز جایز نیست پس این آیت دلیل است بر رد تقلید در شرعیات زیرا که تقلید به معنی قبول کردن قول غیر است در شرعیات بغیر دلیل یا بغیر معرفت دلیل -
[۱۰۵] ربط این آیت با پیش ، قرطبی از جابر بن زید نقل کرده است که وقتیکه که یک شخص اسلام می آورد کفار برایش میگفتند که تو اجداد خود را کم عقل دانستی و گمراه دانستی پس اگر اجداد ما بی علم و بی هدایت بودند اجداد شما نیز چنین بودند پس در این آیت جواب آنرا ذکر میکند (عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ) علیکم اسم فعل است به معنی الزاموا یعنی لازم بگیرید اصلاح نفس های خود را به پیروی کتاب و سنت (وقتیکه که مخالفین قبول نمیکنند) مهائمی معنی را می نویسد که بر شما اصلاح نفسهایتان لازم است به اتباع کتاب و سنت وبه دعوت کردن و به امربالمعروف و نهی عن المنکر کردن در آن کوتاهی نکنید پس اگر بعد از آن کسی گمراهی میکند پس بر شما هیچ وبال نیست پس این آیت صریح است به وجوب امربالمعروف و نهی عن المنکر (لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ) یعنی اثر گناه آنها بر شما نمی افتد اگر آنها حسبنا ماوجدنا آه میگویند یا عناد میکنند با قول وعمل - همچنان آن اجداد شما که گمراه گذشته اند هیچ عیب و گناه گمراهی آنها بر شما نیست (إِذَا اهْتَدَيْتُمْ) اهتداء اینست که شما پیروی قرآن و سنت را کنید و موافق به توان تان امربالمعروف ونهی عن المنکر کنید (فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) مراد از نباء جزا و سزا دادن است و شربینی گفته است که اشاره است که هیچ کسی به گناه دیگری گرفته شده نمیتواند -