قَالَ الْمَلَأُ ۳۸۳ الأنفال

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۷﴾ ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۸﴾ إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۹﴾

پس شما نکشته اید ایشان را و لیکن اللّه تعالٰی کشت ایشان را و نرسانیده ای تو سنگریزه ها را به چشم های کافران وقتیکه افگندی از مشت خود لیکن اللّه تعالٰی رسانید به چشم ایشان (و این کار را کرد) وتا عطا کند مومنان را از نزد خود عطای نیکو هرآئینه اللّه تعالٰی شنواست بر هر چیز داناست بر هر چیز ﴿۱۷﴾
این کار البته چنین شد (و بدانید) هرآئینه اللّه تعالٰی کم زور میسازد کید کافران را ﴿۱۸﴾
اگر طلب فیصله می کردید پس بدرستیکه آمد به شما فیصله و اگر باز ایستید (از کفر) پس آن بهتر است شما را و اگر بازگردید به جنگ پس بازگردانیم ما مدد را به مومنان و هرگز دفع نکند از شما جماعه شما از تکلیف اگر چه بسیار باشند (و بدانید) هرآئینه اللّه تعالٰی با مسلمانان است (با مدد کردن) ﴿۱۹﴾

[۱۷] این علت ششم دعوی اول است حاصل آنست که آن مشرکان در بدر کشته شدند یا در چشم های ایشان سنگ ها خوردند شما نه کرده اید بلکه اللّه تعالٰی کرده است و به آن غنیمت حاصل شده است پس در آن اختلاف مکنید (وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ) این نسبت یا به آن سبب است که اللّه تعالٰی توفیق قتل داده بود مومنان را باوجود اندک بودن اسباب - وجه دیگر آنست که به ذریعه ملائک قتل شده بودند زیرا از بعضی روایات ثابت است که صحابی هنوز نزده بود و پیش از آن سر کافر می افتاد - سوال: در این آیت نیز نسبت رمی به پیغمبر صل اللّه وعلیه وسلم شده است و نیز از آن نفی شده است وجه آن چه است؟ جواب: آنست که نسبت رمی به اعتبار ظاهر است که پیغمبر صل اللّه وعلیه وسلم یک مشت سنگریزه را گرفت و بسوی کافران انداخت - ونفی رمی از آن وجه است که آن سنگریزه را به چشم کافران رساندن کار پیغمبرصل اللّه وعلیه وسلم نبود بلکه کار اللّه تعالٰی بود زیرا این معجزه است -
فایده: کدام فعلی که به اختیار و کسب بنده است که آن رمی است (سنگریزه زدن است از دست) نسبت آن را به نبی کرد با اذرَمیت وکدام کاری که از کسب و اختیار بنده بیرون است آن را از نبی نفی کرد - اللّه تعالٰیت به خود نسبت کرد - سوال: در قتل چرا نسبت ظاهری را به مومنان نکرد مانند رمی؟ جواب: مراد از قتل روح قبض کردن است بعد از عمل قاتل و نسبت روح گرفتن صرف به اللّه تعالٰی شده میتواند و در کسب بنده استعمال آله قتل است به آن نیز قتل گفته شده میتواند لیکن اینجا این معنی مراد نیست -
[۱۸] این خطاب برای مومنان است در ذَلِكُمْ اشاره است از (بَلَاءً حَسَنًا) مبتداء مخذوف است یعنی الغرض ذَلِكُمْ وَأَنَّ عطف است بر ذالکم یا اعلموا خذف است -
[۱۹] این زجر و تخویف است و خطاب است به کافران و در اخیر بشارت است به مومنان حاصل آن اینست که کفار یک دعا خواسته بودند اللّه تعالٰی اثر بد آن دعا را بالای ایشان انداخت و ایشان را مغلوب ساخت باز در این آیت دو توجیه است اول اینکه این خطاب است به کافران و این توجیه پسندیده است از سببی که جملات آخری بر آن دلالت میکند توجیه دوم این است که این خطاب است به مومنان مفسرین نوشته اند که ابوجهل و همراهان او پیش از برآمدن به بدر غلاف کعبه را گرفتند واین دعا را خوانده بودند که یااللّه از این هردو گروه که هرکدام بر هدایت است و هرکدام نزد تو پسندیده است پس به ایشان امداد کن لیکن این هردو صفت در مومنان بود پس اللّه تعالٰی این دعا را در حق ایشان قبول کرد پیش از (وَأَنَّ اللَّهَ) واعلموا پنهان است واین بشارت است به مومنان به نصرت خاصه -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>