قَالَ الْمَلَأُ ۳۸۴ الأنفال

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ ﴿۲۰﴾ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۲۱﴾ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۲۲﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾

ائ مومنان: فرمان برید اللّه تعالٰی و رسول او را و روی مگردانید از او حال آنکه شما میشنوید (قرآن و سنت را) ﴿۲۰﴾
و مشوید مانند کسانیکه گفتند شنیدیم و ایشان نشنیده اند ﴿۲۱﴾
هرآئینه بدترین زنده سر در نزد اللّه تعالٰی کرانند (ازحق) گنگهانند آنهای که ایشان نمی فهمند (برحق) ﴿۲۲﴾
و اگر دانستی اللّه تعالٰی در ایشان حق البته شنوانیدی ایشان را (به فهماندن ایشان) و اگر بشنواند ایشان را (در این حال) البته روی میگردانند و ایشان همیشه اعراض کنندگان اند ﴿۲۳﴾

[۲۰] از اینجا باب دوم است الی آیت چهلم در آن چهار قوانین جهاد را ذکر میکند و در میان ترغیب به جهاد است وبعد از قانون پنجم آثار تقوی را ذکر میکند وجوداً و عدماً و دو علت را ذکر میکند و تخویف برای منکرین است و دعوی دوم سوره است در این آیت (۲۰) قانون دوم است مطلب آنست که بر مجاهد لازم است که فرمانبرداری کامل اللّه تعالٰی و رسول او را کند (وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ) ضمیر مفرد را از سببی ذکر کرد که طاعت اللّه تعالٰی ورسول یکی است (وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ) این قید است برای تاکید بسیار یعنی باوجود علم اعراض نکند - مراد از سماع شنیدن دانش و تصدیق کردن است -
[۲۱] این سه آیت تنبیه به منافقین است که آنها در جهاد سستی میکنند و منع کردن مومنان است از اخلاق منافقین این آیت دلیل بر این سخن است که هر که به زبان اقرار میکند که من فرمانبردارم و امتی ام لیکن بر آن اثر آن ظاهر نمیگردد پس این قول بی فایده است و این علامت نفاق است (لَا يَسْمَعُونَ) نفی سماع از قبولیت و تصدیق است -
[۲۲] این دلیل برای آیت قبلی است که مانند منافقین مشوید زیراکه ایشان بدتر اند و از این آیت اشکار شد که کافر عنادی و مشرک در نزد اللّه تعالٰی از همه مخلوقات بدتر است - واین علت اصلی برای قتال است از سببی که کشتن هر چیز دارای شر ضروری است واین آیت عام است برای منافقان و به کافران اشکار -
[۲۳] علم (دانش) در باره اللّه تعالٰی کنایه از موجودیت خیر است زیرا اگر موجود می بود اللّه تعالٰی حتماً بر او عالم میبود و حاصل جمله این است اگر طلب حق در ایشان موجود میبود پس میشنوانید به ایشان به افهام و تصدیق از سببی که به انابت هدایت حاصل میگردد - واین جمله سوال است یعنی اگر سوال شود که با وجود آنکه ایشان صم بکم اند لیکن اللّه تعالٰی برای ایشان اسماع دانستن بدهد؟ پس جواب داده شد اگر در همین حالت (عناد) برای ایشان بشنواند پس ایشان روی میگردانند اشکار شد که در این آیت دو جمله مستقل اند صغری و کبری نیستند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>