وَاعْلَمُوا ۴۱۸ التوبة

إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۴۰﴾ انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۱﴾ لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۴۲﴾

اگر مدد نکنید این رسول را بتحقیق مدد کرده او را اللّه تعالٰی وقتیکه بیرون کشید او را کافران دوم از دو وقتی که هردو در غار بودند آنگاه که گفت پیغمبر برای رفیق خود غمگین مشو بیشک اللّه تعالٰی همراه ماست پس فرود آورد اللّه تعالٰی تسکین بر او و تقویت داد او را به لشکرهای که نمیدید آنرا و گردانید کلمه کافران را فروتر و کلمه اللّه تعالٰی همانست بلند تر و اللّه تعالٰی غالب است با حکمت است ﴿ ۴۰ ﴾
برآئید اگر سبک بار اید و یا گران بار اید و جهاد کنید به مال های خود و نفس های خود در راه اللّه تعالٰی این بهتر است برای شما اگر میدانید ﴿ ۴۱ ﴾
اگر بودی (غزوه تبوک) سامان به آسانی حاصل شده و سفر در میانه هرآئینه میرفتند با تو لیکن دور شد بر ایشان سفر و زود قسم خورند به اللّّه تعالٰی که اگر قدرت داشتیم هرآئینه بیرون می رفتیم همراه شما هلاک میکنند نفسهای خود را (به قسم های دروغین) و اللّه تعالٰی میداند که بیشک ایشان هرآئینه دروغ گویانند ﴿ ۴۲ ﴾

[۴۰] در این تنبیه به ترک کردن جهاد است و در این اشاره به واقعه هجرت رسول اللّه صل اللّّه و علیه وسلم است که در این هجرت ابوبکر صدیق رضی اللّه و عنه همراه او بود و ایشان سه روز در غار ثور مانده بودند تفصیل واقعه را محدثین ذکر کرده اند و در این آیت فضیلت ابوبکر رضی اللّه وعنه است و دلیل بر صحابیت اوست و هر که از آن انکار میکند کافر است (إِلَّا تَنْصُرُوهُ) جزاء حذف است - فااللّه متکفل به (اللّه تعالٰی ذمه دار مدد اوست) (ثَانِيَ اثْنَيْنِ) به معنی احدهما است و این لفظ دلیل است که بیشتر از دو نبودند و دلیل بر اولیت نبی صل اللّه وعلیه وسلم است یعنی او اولی بود و ابوبکر رضی اللّه وعنه دومی بود (لِصَاحِبِهِ) مراد از آن صحبت دینیه است از سببی که صحبت غار را پیش ذکر کرد (لَا تَحْزَنْ) حزن و خوف بر انبیاء علیه والسلام نیز می آید چنانکه بر یعقوب و ابراهیم و موسیٰ و لوط علیهم السلام آمده بود پس این نقصان نیست و قرطبی گفته است که این حزن ابوبکر رضی اللّّه عنه در باره نبی صل اللّه وعلیه وسلم است پس این که کمال است (كَلِمَةَ الَّذِينَ) مراد از آن اعمال و اقوال کفر است و همچنین اراده کافران در باره قتل نبی صل اللّه وعلیه وسلم -
[۴۱] در این آیت امر برای فرضیت قتال در هر حالت است و حفافاً و ثقالاً در این ده اقوال مفسرین است بعضی آن اینست (۱) خفافاً دارای اصلحه اندک و ثقالاً دارای اصلحه بسیار - (۲) خفافاً فقیران ، ثقالاً ثروتمندان وغیره - لیکن در این معذورین داخل نیستند پس آیت منسوخ نیست -
[۴۲] در این آیت تنبیه برای منافقین برای ترک کردن جهاد است و چهار صفات قبیحه است و مطلب آیت این است که سفر تبوک بیسار طویل بود و از مدینه منوره تقریباً (۸۰۰) کیلومتر دور بود و در آن حاصل کردن غنیمت نیز دشوار بود زیرا که قوم دشمن در جنگ کردن سخت بود از این وجه بعضی از منافقین از سفر ماندند و در این آیت دلیل است که قسم به دروغ خوردن سبب هلاکت است (عَرَضًا) به همه مال دنیا عرض گفته میشود زیرا اشیاء عارضی اند (وَسَيَحْلِفُونَ) یعنی ائ نبی وقتیکه به ایشان برگردی آنها سوگندها میخورند -