يَعْتَذِرُونَ ۴۶۱ يونس
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۱﴾ فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۳۲﴾ كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾ قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۳۴﴾
بگو که روزی میدهد شما را از آسمان و از زمین آیا کیست که مالک باشد گوش و چشم ها را و کیست که بیرون آرد زنده را از مرده و بیرون آرد مرده را از زنده و کیست که تدبیر کند کارها را پس گویند که اللّه تعالٰی است پس بگو آیا پس چرا نمی ترسید ﴿ ۳۱ ﴾
پس آنرا که او را این صفت هاست اللّه تعالٰی است پروردگار شماست به راستی پس نیست بعد از ترک کردن حق مگر گمراهی است پس چطور گردانیده میشوید از حق ﴿ ۳۲ ﴾
چنین کامل شده فیصله پروردگار تو بر آنانکه که نافرمان اند که ایشان ایمان نمی آرند ﴿ ۳۳ ﴾
بگو آیا هست از مددگاران شما که کند اولین آفرینش را باز دوباره کند آفرینش را (نیست) بگو اللّه تعالٰی میکند اولین آفرینش را باز دوباره میکند پس به چه سبب از توحید برگردانیده میشوید ﴿ ۳۴ ﴾
[۳۱] از اینجا الی آیت (۵۴) باب سوم است در این چنان دلایل عقلی را پیش میکند که مشرکان به آن اقرار میکنند ودر این در هشت آیت تنبیه است و دلداری برای پیغمبر است و ترساندن از عذاب دنیوی و اخروی است این آیت (۳۱) دلیل بر این سخن است که مشرکین عرب این صفات اللّه تعالٰی را می پذیرفتند که رازق است و مالک چشم ها و گوش هاست آفریننده است انتظام کننده همه عالم است - لیکن باز هم به او شرک میکردند به عقیده شفاعت قهریه - مناسبت این آیت به دعوی سوره آنست که کسی معبودان خویش را شفعاء میداند پس ایشان اللّه تعالٰی را و بعضی صفات او را قبول دارند (مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ) مراد از آن باران و بته ها و آفریدن کشت ها است (السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ) مراد آنست که طاقت سمع و بصر در اختیار کیست و چنین در آیت (۴۶) سوره انعام است (الْحَيِّ) حیوانات ، چوچه های مرغ و پرنده ها و کشت های تازه ، مومن و عالم (الْمَيِّتِ) نطفه ، تخم ، زمین ، مشرک جاهل (وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ) الف لام استغراقی است یعنی انتظام همه عالم و این رد بر عقیده متصوف است که ایشان میگویند که انتظام عالم را قطب و غوثان و ابدال و غیره میکنند ودر باره آن هیچ حدیث صحیح مرفوع موقوف نیست کدام حدیث را که ابن عساکر نقل کرده است آن بی سند است و حدیث ابدال منقطع و ضعیف است -
[۳۲] این نتیجه آیت پیش است (فَأَنَّى تُصْرَفُونَ) صرف به گردانیدن گفته میشود معنی اینکه به کدام دلیل از حق به باطل واز توحید به شرک میگردید این آیت دلیل بر این است که در مسایل عقیده یک طرف حق است پس حتمی است که مقابل آن گمراهی است هردو طرف حق و باطل شده نمیتوانند - امروز که بعضی مردمان مسایل ایمان و عقیده را فرعی میدانند و میگویند که این هردو حق است ایشان جاهلان بزرگ اند -
[۳۳] مطلب آیت این است که چون این مشرکان با وجود علم بر شرک ثابت اند پس اشکار شد که در باره ایشان این فیصله شده است که ایشان ایمان نمی آرند پس (أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ) تفسیر کلمة است یا مراد از کلمه وعده عذاب است و أَنَّهُمْ با تقدیر لام علت حَقَّتْ است -
[۳۴] این رد است بر مشرکین که شرکاء ایشان هیچ آفرینش نمی توانند پس به چه سبب با اللّه تعالٰی شریک گردانیدند (فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ) صرف به معنی گردیدن است مطلق از یک حالت به حالت دیگر چنانچه پیش ذکر شد و افک به معنی گردیدن است خاص به طرف دروغ -