يَعْتَذِرُونَ ۴۷۰ يونس
وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۶۰﴾ وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶۱﴾ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾
و چیست گمان آنهای که میسازند بر اللّه تعالٰی دروغ را (که چه خواهند توانست با ایشان) در روز قیامت هرآئینه اللّه تعالٰی صاحب فضل است بر مردمان و لیکن بیشتر مردمان شکر نمیکنند ﴿ ۶۰ ﴾
و نمی باشی تو در هیچ حالتی و نمی خوانی هیچ آیتی را از طرف اللّه تعالٰی از قرآن و نمی کنید هیچکاری مگر هستیم بر شما حاضر ناظر وقتیکه آغاز میکنید در آن و پوشیده نمی شود از پروردگار تو به اندازه یک ذره در زمین ونه در آسمان ونه خوردتر از آن ونه بزرگتر مگر است در کتاب روشن (علم اللّه تعالٰی) ﴿ ۶۱ ﴾
اگاه باش هرآئینه دوستان اللّه تعالٰی هیچ ترس نیست بر ایشان و نه ایشان اندوهگین شوند (در روز قیامت) ﴿ ۶۲ ﴾
آنهای که ایمان آوردند و نگه میدارند خود را از هر گناه ﴿ ۶۳ ﴾
[۶۰] در این آیت تنبیه بر مشرکین فعلی است که ایشان بر اللّه تعالٰی افتراء میکنند (إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ) مراد از آن فضل در این دنیا است نعمت ها دادن و مهلت دادن - همچنان فضل قرآن است که در آن بیان تحلیل و تحریم است (يَوْمَ الْقِيَامَةِ) این منصوب به ظَنُّ است یعنی در روز قیامت چه گمان آنها است یا کلام پنهان است یعنی (ماذایفعل بهم یوم القیامة) -
[۶۱] در این آیت دلیل عقلی است که عالم بر هر پوشیده و اشکار یک اللّه تعالٰی است (شَأْنٍ) اگر مصدر باشد به معنی قصد کردن است و چون اسم مصدر باشد به معنی هر حالیکه و کاری که مقصد باشد است - در این آیت مراد از شَأْنٍ آن حالت های پیغمبر است که به تنها بودن تعلق دارد (وَمَا تَتْلُو مِنْهُ) مراد آن حالتی است که پیغمبر به امت قرآن را بیان میکند ضمیر منه به اللّه تعالٰی راجع است (مِنْ قُرْآنٍ) مِن بعضیه است یا ضمیر به قرآن راجع است و مراد از قرآن دوم حصه است مانند آیت و سوره - (وَلَا تَعْمَلُونَ) مراد از آن همه اعمال امت است (وَلَا أَصْغَرَ) این عطف است بر لفظ مثقال - (كِتَابٍ مُبِينٍ) مراد از آن لوح محفوظ است و آن تعبیر است از علم اللّه تعالٰی (فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ) این چنان در آیت (۳) سوره سبا است (سوال) اینجا فی الارض را پیش آورده است ودر سوره سبا در آخر است (جواب) در اینجا احوال اهل زمین پیش ذکر شد از این سبب ارض را پیش آورده است ، وَلَا أَصْغَرَ منصوب است از سببی که اسم است برای لالنفی الجنس -
[۶۲] در این آیت بشارت به مردمان نیک است ودر این آیت از ذکر کردن نکته اولیاءاللّه اشکار میگردد که مشرکین ایشان را شفعاء میدانستند و بندگی ایشان را میکردند پس اللّه تعالٰی در این آیت ها حقیقت حال آنرا ذکر کرد که اولیاء اللّه تعالٰی شده میتوانند لیکن شفعاء شده نمی توانند (لَا خَوْفٌ) مراد آنست که در قبر وحشر بالای ایشان خوف و حزن نخواهد بود (أَوْلِيَاءَ اللَّهِ) ولایت از طرف ایشان محبت کردن با اللّه تعالٰی در طاعت وعبادت کردن و ولایت از طرف اللّه تعالی نیز محبت و حفاظت و نصرت کردن است - و معنی دوم موافق است با آیت (۲۵۷) سوره بقره -
[۶۳] در این آیت تعریف اولیاء کرام با دو صفت است اول صفت ایمان است که مراد ایمان کامل است و صفت دوم تقوی است که مراد از آن از شرک و بدعت و از گناها حفاظت کردن است و خازن ذکر کرده است که ولی اللّه آنانی اند که عقیده آن درست باشد بنا بر دلیل باشد و اعمال آن صالح باشد موافق شرع باشد و در حدیث مرسل آمده است که اولیاء اللّه آنهای اند که به دیدن ایشان اللّه تعالٰی به یاد می آید - این آیت دلیل بر آن سخن است که کسی مخالفت یک حکم شرعی را میکند با شرک کردن و بدعت کردن پس او ولی اللّه شده نمی تواند -