وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۱۲ هود

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿۹۲﴾ وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ ﴿۹۳﴾ وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۹۴﴾

گفت ائ قوم من آیا قبیله من عزیزتر اند بر شما از اللّه تعالٰی و گردانیدید او را انداخته بر پس پشت خود هرآئینه پروردگار من بر آنچه میکنید درگیرنده است ﴿ ۹۲ ﴾
و ائ قوم من کار کنید به طریقه خود و به قوت هرآئینه من نیز کار کننده ام (از دعوت) زود خواهید دانست که کیست او که می آید او را عذابی که رسوا کندش و کیست او که دروغگو است و انتظار کنید من نیز با شما منتظرم ﴿ ۹۳ ﴾
و چون آمد حکم عذاب ما نجات دادیم شعیب علیه السلام را و آنهای را که ایمان آوردند در همراهی او به وجه رحمت ما و بگرفت ظالمان را آواز ترس ناکی پس شدند در خانه های خود سرنگون افتاده مرده (فنا شدند) ﴿ ۹۴ ﴾

[۹۲] این تنبیه از جانب شعیب علیه السلام بر جمله سوم قومش است یعنی قوم باطل پرست لحاظ اللّه تعالٰی را نمی کنند بلکه لحاظ مخلوق را میکنند و از اللّه تعالٰی نمی ترسند و از مردم می ترسند (ظِهْرِيًّا) منسوب به ظهر است و بر ظاء زیر از وجه نسبت است و (وَرَاءَكُمْ) به بسیار پس بودن دلالت میکند -
[۹۳] در این آیت اعلان برآئت از قوم است و تخویف عذاب به طریقه حکیمانه است (مَكَانَتِكُمْ) مکانت به آن حالتی گفته میشود که انسان در آن طاقت کار کردن را دارد - (سَوْفَ) در این حرف فاء را ذکر نکرده است اشاره است که این استیناف بیانی است (وَارْتَقِبُوا) در ارتقاب به نسبت انتظار مبالغه است زیرا که در این معنی حفاظت نیز مراد است با وجود انتظار -
[۹۴] در این آیت ذکر نجات شعیب علیه السلام و مومنان است و سبب آن رحمت اللّه تعالٰی است و ذکر عذاب منکرین است - سوال: در قصه عاد و مدین (وَلَّمَّاجَاءَ) با واو و در قصه ثمود و قوم لوط به حرف فاء چرا ذکر کرده است؟ جواب: در قصه قوم ثمود و قوم لوط ذکر وعده عذاب گذشته است وَعد غیرمکذوب و مَوعدهم الصبح که آن به منزله سبب است پس فاء را ذکر کرده است و در قصه عاد و مدین ذکر وعده پیش نیست -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>