وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۲۸ يوسف
وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۱﴾
و گفت آنکس که خرید او را از اهل مصر به زن خود گرامی بدار سکونت شاید که نفع دارد ما را یا گیریم او را فرزند و چنین جای دادیم یوسف را در زمین (مصر) و تا بیاموزانیم او را از حقیقت اخبار و اللّه تعالٰی زور آور است برکار های خود لیکن بیشتر مردمان نمیدانند ﴿ ۲۱ ﴾
[۲۱] در این آیت ذکر احسان اللّه تعالٰی بر یوسف علیه السلام است به عزت دادن او - و نام خریدار قطفیر بود و مشهور به عزیز مصر بود او وزیر خزانه و وزیر اعلی بود و نام زن او راعیل بود و مشهور به زلیخا بود (مَثْوَاهُ) به منزل گفته میشود و مراد جای خوردن و نوشیدن و جای سکونت است (عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا) اگر بفروشیم بسیار نفع خواهد شد یا بسیار خدمت خواهد کرد زیرا از زیبای صورت دلیل گرفته میشود به حسن اخلاق آن (أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا) این بناء بر عادت مردم است که فرزند بیگانه را به جای فرزند خود میگیرند - و به او متبنی گفته میشود - و در این اشاره است که عزیز مصر از این زن خود فرزندی نداشت (وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا) و چنانچه که نجات داد او را اللّه تعالٰی از قتل و از چاه همچنین مراد اینست که عزیز مصر بر او مهربان شد پس به سبب مهربانی او یوسف علیه السلام در مصر باعزت شد و در خانه عزیز مصر با عزت و خوشی سکونت داشت (وَلِنُعَلِّمَهُ) این معطوف برلفظ پنهان است یعنی لِنکرمهُ و لِنعلمهُ (تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ) دو معنی این در آیت (۶) این سوره گذشته است (وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ) در این رد بر شرک فی التصرف است - ضمیر أَمْرِهِ راجع به اللّه تعالٰی است و مراد از آن همه آن کارهاست که اللّه تعالٰی اراده آنرا کند پس کسی آنرا منع نمیتواند یاضمیر راجع به یوسف علیه السلام است و مراد از آن تمکین یوسف علیه السلام است گر چه برادران او را ذلیل میکردند لیکن اللّّه تعالٰی برایش عزت داد (وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ) این دلیل بر این است که بجز از اللّه تعالٰی هیچکس به غیب نمی داند و این در تفسیر قرطبی ذکر است -