وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۳۴ يوسف

ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ ﴿۳۵﴾ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۶﴾ قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۷﴾

باز برای ایشان این مصلحت اشکار شد بعد از دیدند دلایل پاکدامنی او که به زندان در آرند او را تا یک مدتی ﴿ ۳۵ ﴾
و در آمدند به زندان در مدت او دو جوان خدمتگار گفت یکی از ایشان یقیناً من میبینم خود را که می فشارم انگور را برای شراب و گفت دیگری بدرستیکه من میبینم که می بردارم بر سر خود نان را میخورند مرغان از آن خبر ده مارا به تعبیر این خواب هرآئينه ما می بینیم ترا از نیکوکاران ﴿ ۳۶ ﴾
گفت یوسف علیه السلام نخواهد آمد به شما طعام که داده میشوید برای خوردن مگر خبردار کنم شما را به حقیقت به آن پیش از آنکه بیاید به شما این که گفتم به شما از آن چیزی است که بیاموخت به من پروردگار من (به وحی)‌ هرآئینه من جدایم از قومیکه ایمان ندارند بر اللّه تعالٰی و ایشان از آخرت منکرانند ﴿ ۳۷ ﴾

[۳۵] (بَدَا لَهُمْ) فاعل این پنهان است یعنی رأَی و (لَيَسْجُنُنَّهُ) تفسیر آنست مراد از (الْآيَاتِ) دلایل و علامات عصمت یوسف علیه السلام است که آنها پیش بیان شد - اول معاذ اللّه گفتن ، دوم فرار کردن به دروازه ، سوم پیراهن پاره شدن از پشت ، چهارم فیصله شاهد ، پنجم اقرار عزیز مصر ، اقرار زلیخا در حضور همه زنان - هفتم دعا یوسف علیه السلام و به زندان فرستادن یوسف علیه السلام برای پنهان کردن این واقعه بود نه از سبب آنکه مرتکب جرم شده بود - و نبود متهم به جرم -
[۳۶] از این آیت الی آیت (۴۲) مقام پنجم است در این ذکر حال یوسف علیه السلام در زندان است و دعوت به رسالت او به اشکار کردن معجزه و دعوت به توحید و رد به شرک به تفصیل است - باز بیان تعبیر خواب همراهان است - در این آیت (۳۶) ذکر دو خادمان پادشاه است که به زندان داخل شده بودند و از این اشکارشد که زندانیان سه نوع اند - نوع اول آنکه جرم کرده اند - دوم آنکه بر او تهمت جرم است ، سوم آنکه نه بر او تهمت باشد و نه جرم باشد صرف ظلماً زندانی شده باشد - مثال اول آن نانوای پادشاه بود و مثال دوم ساقی پادشاه بود و مثال نوع سوم یوسف علیه السلام بود (فَتَيَانِ) این هر دو بر این بدنام شده بودند که ایشان برای قتل کردن پادشاه در غذا یا نوشیدنی آن زهرآمیخته بودند پس هردو را زندانی کردند و دعویٰ ایشان جریان داشت که اشکار شود که کدام یک مجرم است (قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي) ظاهر اینست که ایشان در حقیقت دیده بودند (إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ) این صفت او در آیت (۲۲) گذشته است و این دلیل است که یوسف علیه السلام در زندان به اخلاق نیک مشهور بود و در این اشاره است که تعبیر خواب را از کسی طلب شود که نیک و هوشیار باشد -
[۳۷] در این آیت بیان معجزه یوسف علیه السلام است که آن خبردادن از بعضی مغیبات است به سبب تعلیم اللّه تعالٰی به دلیل این قول (مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي) واین تعلیم وحی است باز در این آیت اظهار عقیده یوسف علیه السلام است به برائت از مشرکان که آنها در این وقت اهل مصر بودند (تَرَكْتُ) مراد از ترک اعراض کردن و برآئت کردن است این نیست که پیش در دین ایشان بود باز ترک کرد از سببی که انبیاء علیه السلام در هر وفت معصوم میباشند -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>