وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۳۶ يوسف
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴿۴۱﴾ وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴿۴۲﴾
ای یاران من در زندان اما هرچه یکی از شما این کس است (نجات خواهد یافت) پس مینوشاند مولای خود را شراب و هرچه دیگر است پس بر دار کرده میشود پس بخورند مرغان از سر او فیصله کرده شده از پیش کاری که در او سوال میکنید ﴿ ۴۱ ﴾
و گفت یوسف علیه السلام به آنکه دانسته بود که او نجات یابنده است از آن دو کس یاد کن حالات مرا نزد مولای خود پس فراموش گردانید او را بر او شیطان یاد کردن به مولا پس ماند یوسف علیه السلام در زندان چند سال ﴿ ۴۲ ﴾
[۴۱] در این آیت طریقه احسن دعوت ذکر شده است که چون این اشخاص برای مقصد خود به یوسف علیه السلام رجوع کردند و محتاج شدند پس یوسف علیه السلام در اول برای ایشان دعوت توحید و رسالت را داد و بعد از بیان توحید و رسالت بیان تعبیر خواب همراهان یوسف علیه السلام است که در آن نجات یکی ذکر است و سزای دیگری - و در لفظ (قُضِيَ الْأَمْرُ) اشاره است که این تعبیر از جانب اللّه تعالٰی یقینی است -
[۴۲] در این آیت بیان این سخن است که یوسف علیه السلام یک مسئولیت را بر کسیکه نجات می یافت سپرد مسئولیت اینکه این دین مرا و حال مرا که تو از آن اگاه شدی به پادشاه برسان و مقصد در این تبلیغ دین توحید برای پادشاه بود - لیکن شیطان از همراه او تبلیغ مسئله را و بیان حال یوسف علیه السلام را فراموش کرد - و این سبب این شد که یوسف علیه السلام در زندان مدت زیادی را سپری کرد - و در آن مدت اختلاف مفسرین است که هفت سال یا دوازده سال یا چهارده سال - (لِلَّذِي ظَنَّ) ضمیر به ساقی راجع است یا به یوسف علیه السلام راجع است و ظن به معنی یقین است (اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ) مراد از آن همه حالت زندان است که در آن معجزه و توحید همه داخل است (فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ) صحیح اینست که ضمیر به ساقی راجع است به قرینه وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ آیت (۴۵) -