وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۳۷ يوسف
وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ ﴿۴۳﴾ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ ﴿۴۴﴾ وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ ﴿۴۵﴾
و گفت پادشاه هرآئینه من دیده ام (در خواب) که هفت گاو فربه بخورند آنها را هفت گاو لاغر و هفت خوشه سبز را و دیگر (هفت) خوشه خشک را ائ اهل دربار جواب دهید مرا تعبیر دهید مرا از خواب من اگر هستید خواب را تعبیر کنندگان ﴿ ۴۳ ﴾
ایشان گفتند این خواب های مغشوش است و ما نیستیم به تعبیر چنین خوابها دانا ﴿ ۴۴ ﴾
و گفت آنکسی که از زندان برآمده بود از آن دو و به یاد آورد بعد از مدتی من خبر دهم شما را به تعبیر این خواب پس بفرستید مرا ﴿ ۴۵ ﴾
[۴۳] از این آیت الی آیت (۵۷) مقام ششم است در این مقام بیان خواب پادشاه است - باز عجز مردم دیگر است از تعبیر خواب او و تعبیر یوسف علیه السلام است خواب را با بیان کردن تدبیر آن - باز اظهار پاکدامنی یوسف علیه السلام است به اقرار همه زنها و به اقرار زلیخا در پیش پادشاه - باز برآمدن او از زندان است و مقرر کردن پادشاه او راست بر انتظام خزانه های مصر با عزت - در این آیت (۴۳) بیان خواب پادشاه است و طلب کردن تعبیر از مشاورین خود است - و چون تعلق قحطی با غله و چهارپایان میباشد از این سبب پادشاه در خواب هردو را دید (تَعْبُرُونَ) به تعبیر خواب گفته میشود گویا که از ظاهر به باطن عبور میکند و تاویل عام است -
[۴۴] در این آیت بیان عجز اهل شوریٰ از تعبیر کردن خواب است و تسلیت دادن به پادشاه است که خواب تو محتاج به تعبیر نیست از سببی که خواب مغشوش است (الْأَحْلَامِ) خواب های باطل یا خواب های عام مراد است اللّه تعالٰی این مردمان را عاجز کرد از تعبیر خواب پادشاه برای اینکه ایشان به یوسف علیه السلام رجوع کنند -
[۴۵] در این آیت ذکر آن ساقی است که پیغام یوسف علیه السلام را فراموش کرده بود و حالا یادش آمد پس اراده کرد که ملاقات اورا خودش کند و تعبیر را از آن طلب کند -