وَمَا مِنْ دَابَّةٍ ۵۳۸ يوسف
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۴۶﴾ قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ ﴿۴۷﴾ ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ ﴿۴۸﴾ ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ ﴿۴۹﴾ وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ ﴿۵۰﴾
ائ یوسف ائ بسیار راستگو تعبیر ده مارا در باره هفت گاو فربه که میخورند آنها را هفت گاو لاغر و هفت خوشه سبز و دیگری خشک تا من باز گردم به مردمان تا ایشان بدانند ﴿ ۴۶ ﴾
گفت یوسف علیه السلام کشت میکنید هفت سال پئ در پئ پس آنچه درو کنید پس بگذارید آنرا در خوشه آن مگر اندکی از آنچه میخورید ﴿ ۴۷ ﴾
باز بیاید بعد از آن هفت سال سخت خواهید خورد آنچه (غله) ذخیره نهاده بودید برای آن مگر اندکی از آنچه نگاه دارید برای تخم ﴿ ۴۸ ﴾
باز بیاید بعد از آن سالیکه در آن باران شود بر مردمان و در آن بیفشرند میوه ها را ﴿ ۴۹ ﴾
و گفت پادشاه بیارید پیش من این شخص را پس چون آمد فرستاده پادشاه گفت او بازگرد بسوی مولای خود پس سوال کن او را چیست حالی زنانیکه بریده بودند دستهای خود را هرآئینه پروردگار من بر مکر آنها داناست ﴿ ۵۰ ﴾
[۴۶] در این آیت پیش کردن ساقی خواب پادشاه را برای یوسف علیه السلام است برای تعبیر کردن و لفظ (الصِّدِّيقُ) دلالت میکند براینکه که این ساقی یوسف علیه السلام را صادق یافته بود (يَعْلَمُونَ) که بداند تعبیر خواب را یا بداند مرتبه یوسف علیه السلام را -
[۴۷] در این آیت ذکر تعبیر سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ است با همراه تدبیر آن - و حسن خلق یوسف علیه السلام اینست که این مرد را هیچ سرزنش نکرد (تَزْرَعُونَ) این خبر به معنی امر است -
[۴۸] در این تعبیر سَبْعٌ عِجَافٌ و وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ است (يَأْكُلْنَ) فنا کردن مراد است و نسبت اکل به سالها به طریقه توسع کلام است و به این مجار نیز گفته میشود -
فایده: این واقعه دلالت میکند بر اینکه خواب کافر نیز راست شده میتواند و در صداقت این خواب معجزه یوسف علیه السلام است -
[۴۹] در این آیت خبردادن به چیزی است که در خواب پادشاه نبود و در این دلیل بر فضیلت و نبوت یوسف علیه السلام است (وَفِيهِ يَعْصِرُونَ) عصیرها (جوس) کشیدن از انگور و از غیره و از زیتون و کنجد و شرشم تیل کشیدن -
[۵۰] در این آیت طلب کردن پادشاه یوسف علیه السلام راست برای ملاقات و برای بیرون آوردن از زندان - لیکن یوسف علیه السلام شرط نهاد بر پادشاه برای تحقیق کردن واقعه گذشته ، برای اینکه از بد نامی پاک شود پس از آغاز کردن دعوت برای مردم - و این اجتهاد یوسف علیه السلام بود و اجتهاد نبی صل اللّه وعلیه وسلم ما این بود که در دعوت توحید عجله شود - پس از این سبب نبی کریم صل اللّه وعلیه وسلم فرموده بود (وَلَوْ لَبِثْتُ فِي السِّجْنِ مَا لَبِثَ يُوسُفُ ، لَأَجَبْتُ الدَّاعِيَ) اگر من قید می بودم در زندان آن مدتی که قید بود یوسف علیه السلام پس من گفته داعی را قبول میکردم -