ls

وَمَا أُبَرِّئُ ۵۴۰ يوسف

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۳﴾ وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ ﴿۵۴﴾ قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴿۵۵﴾

و من نمی گویم پاکی نفس خود را هرآئينه نفس بسیار نمایانده است به بدی مگر آنرا که رحم کند پروردگار من بر او هرآئينه پروردگار من آمرزنده مهربان است ﴿ ۵۳ ﴾
و گفت پادشاه بیاریدش پیش من تا خاص کنمش برای (کار) خود پس وقتیکه با او سخن گفت گفت پادشاه هرآئينه تو از امروز نزد ما صاحب مرتبه امانت داری ﴿ ۵۴ ﴾
گفت او مقرر کن مرا بر خزانه های زمین مصر هرآئينه من محافظت کننده و دانا ام بر تدبیر ﴿ ۵۵ ﴾

[۵۳] این نیز در قول زلیخا داخل است -
فایده ۱: بعضی از مفسرین این هر دو قول را قول یوسف علیه السلام نقل کرده اند لیکن این صحیح نیست از سببی که یوسف علیه السلام تا این وقت از زندان بیرون نشده بود - و چنین ذکر کرده است ابن کثیر و قرطبی و شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمة اللّه علیهم وغیره -
فایده ۲: در این آیت اشاره است که نفس سه نوع است - به اعتبار صفات یعنی یک نفس است وبه سه صفات تقسیم میگردد نوع اول (لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) است و این صراحتاً ذکر است - و نوع دوم نفس لوامة است به او در لفظ (غَفُورٌ) اشاره است - و نوع سوم نفس مطمئِنة است به او به لفظ (رَحِيمٌ) اشاره است (إِلَّا مَا) به معنی مَن است (رَحِمَ) مراد از رحمت عصمت است -
[۵۴] در این آیت طلب کردن پادشاه یوسف علیه السلام را بار دوم است لیکن چون ظاهر شد به پادشاه پاکدامنی یوسف علیه السلام و علم وصبر او پس این لفظ را زیادت کرد این لفظ را (أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي) برای عزت و اکرام او - و چون او آمد و با او سخن گفت پس سخن های او بر پادشاه تاثیر کرد پس او را در اقتدار و مکانت با خود شریک ساخت -
[۵۵] در این آیت یوسف علیه السلام را به منسب مناسب آن تعین کرده است بعد از آنکه پاشاه برای ایشان مکانت عام را سپرد و یوسف علیه السلام از اول برای خود طلب مرتبه نکرده است پس بر آیت دلیل گرفتن برای آنهای درست نیست که برای خود شان اقتدار طلب میکنند از سببی که به حدیث صحیح ثابت است که رسول اللّه صل اللّه وعلیه وسلم از طلب امارت منع فرموده است (إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ) این ذکر علت برای تخصیص منسب است این تزکیه نفس نیست زیرا که اللّه تعالٰی از تزکیه نفس منع فرموده است و اگر ترکیه نیز شود پس برای انبیاء علیه السلام نیز جایز است به قرینه این قول اللّه تعالٰی (هواعلم بمن التقیٰ) بعد از اینکه فلاتزکوا انفسکم و این در سوره نجم می آید -

<< صفحه بعد صفحه قبل >>