ls
وَمَا أُبَرِّئُ ۵۴۱ يوسف
وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۶﴾ وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۷﴾ وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿۵۸﴾ وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ ﴿۵۹﴾
و چنین داده بودیم یوسف علیه السلام را جای در زمین میساخت از آن هرجا که میخواست میرسانیم رحمت خود را به هرکه میخواهیم وضایع نمی کنیم مزد نیکوکاران را ﴿ ۵۶ ﴾
و هرآئینه مزد آخرت بهتر است آنهای را که ایمان آورده باشند و تقویٰ دارند ﴿ ۵۷ ﴾
و آمدند برادران یوسف علیه السلام پس داخل شدند بر او پس او بشناخت ایشانرا و ایشان او را ناشناسا بودند ﴿ ۵۸ ﴾
و چون مهیا کرد برای ایشان سامان سفر ایشانرا گفت او بیارید نزد من برادر خود را که از پدرتان است آیا نمی بینید که من تمام میدهم آذوقه را و من بهترین مهمانی کنندگانم ﴿ ۵۹ ﴾
[۵۶] در این آیت ذکر انعام تمکین بر یوسف علیه السلام است بر صبر کردن او بر مصیبت ها و در (وَكَذَلِكَ) اشاره به نعمت های گذشته است از چاه و زندان بیرون کردن و در دل پادشاه عزت او را جای دادن (مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ) در آیت (۲۱) برای این تمکین یک ذریعه را ذکر کرده بود یعنی در خانه عزیز مصر جای دادن و در این آیت در زمین مصر تمکین مراد است از این سبب بعد از این فرمود (يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ) و در این اشاره است که پادشاه اختیارات عام ملک را به او سپرد (بِرَحْمَتِنَا) پادشاهی و ثروت دنیا که برای دین استعمال میگردد این نیز رحمت است (وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ) در این بشارت عام است برای کسیکه صبر کند بر مصیبت ها و خود را از کارهای ناروا نگه دارد -
[۵۷] چون انعام دنیوی در آیت گذشته ذکر شد پس ذکر کرد در این آیت مزد آخرت را برای تزهید فی الدنیا (خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا) در این اشاره است که خیر آخرت صرف بر ایمان و تقویٰ حاصل میگردد و خیر دنیا عام است برای مومن و غیر مومن هر دو است -
فایده: محقیقین و مفسرین نوشته اند که عزیز مصر وفات شد یا از عهده خود معزول شد و در جای او یوسف علیه السلام مقرر کرده شد و پادشاه مصر ایمان آورد و نکاح با زلیخا و دوباره جوان شدن او با روایات صحیح ثابت نیست -
[۵۸] از این آیت الی آیت (۶۰)مقام هفتم است در این ذکر آمدن برادران یوسف علیه السلام است بار اول و ساختن سبب برای آمدن بار دوم است برای طلب کردن برادر خود که نام او بنبامین بود - و به باز گردانیدن قیمت ایشانرا به آنها - و باز تعلیم پدر است برای فرزندان خود برای رفتن بار دوم برای دفع کردن ضرر - چون زمانه قحط آغاز شد و اثر قحط به کنعان رسید و یوسف علیه السلام ذخیره بزرگ غله را جمع کرده بود و در مصر به تدبیر بهتر یوسف علیه السلام تقسیم غله را آغاز کرده بودند و برای یک شخص که حاضر میبود یک کیل غله به قیمت مناسب مقرر بود پس این خبر به یعقوب علیه السلام رسید پس او ده فرزندان خود را فرستاد - در این آیت (۵۸) آمدن ایشان ذکر است و چون در یوسف علیه السلام فراست نبوت موجود بود پس ایشانرا شناخت - و فراست برادران یوسف علیه السلام اندک بود و فکر ایشان به این نمی رسید که یوسف علیه السلام به این مقام رسیده باشد پس ایشان او را نشناختند اگر چه به ایشان روبرو شده بودند -
[۵۹] چون ایشان از یوسف علیه السلام در باره بنیامین که غایب بود حصه طلب کردند پس برای ایشان گفت که برای غایب حصه داده نمی شود پس آن برادر خود را بیاورید و برای ایشان ترغیب داد به این جمله (أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ) (مِنْ أَبِيكُمْ) یعنی به او گفته بودند که او برادر علاتی ماست مادر ایشان از ما جداست -